۱۳۹۲ بهمن ۱۳, یکشنبه

نقل قول هائی از این و آن (78)

اثری از مجید ارجمند
بعد از طبقاتی شدن جامعه   تولید ثروت و ذخیره نیازهای جامعه ، حاکمیت مسلط تعین کننده بوده و است. 
همانطوریکه در کشورهای پیشزفته نطام سرمایه داری، اکنون سرمایه تعین کننده تولید ثروت است.   

تحلیلی از گاف سنگزاد


·        با پوزش پیشاپیش.
·        این نظر اگرچه بظاهر درست می نماید، ولی درست نیست.

1
·        سرمایه چیست؟
·        سرمایه در همه فرم های آن، چیزی جز کار مرده نیست.
·        کار مرده غصب شده و انباشت شده در طول قرون.

2

·        تعیین کننده در تولید ثروت مادی و حتی ثروت معنوی مثلا علم و فکر و هنر و غیره کار مادی است:
·        تعیین کننده کرد و کار عرقریز توده های مولد و زحمتکش یدی و فکری است.

3
برج کار
در شهر زالتس گیتر

·        بی دلیل نیست که واژه فرهنگ در ادبیات خلق های جهان به معنی قابل کشت و زرع کردن زمین آمده است.

·        مراجعه کنید به  فرهنگ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        بدون کار توده های مولد و زحمتکش فرهنگی نمی توانست،  نمی تواند و نخواهد توانست تشکیل شود.

4
·        توده های مولد و زحمتکش عنصر اصلی و تعیین کننده نیروهای مولده مادی هر جامعه در هر فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بوده، است و خواهد بود.

5
·        کار بلحاظ فلسفی چیست؟

6
اثری از مجید ارجمند

·        کار بلحاظ فلسفی مادیت یابی روح است، به قول هگل.
·        اندیشه توده های مولد و زحمتکش همراه با عاطفه و عشق و احساس و ابتکار و استعداد آنها در طبیعت مرده و بی جان نفوذ می کند و طبیعت دومی پدید می آورد که مهر سوبژکتی به نام انسان بر پیشاینی اش دارد.
·        گاوآهن تجسم دیالک تیک طبیعت و انسان است.

7
·        کار از گردنه دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت می گذرد و وسیله کار، پل پیوند میان سوبژکت و اوبژکت کار است.
·        در همین روند دیالک تیکی شگفت انگیز است که تفکر و تکلم و هنر (موسیقی، شعر، آواز، تخیل، تصور، تصویر و غیره) تشکیل می شوند.

8

·        به همین دلیل بوده که رسول زحمتکشان ـ فریدریش انگلس ـ کار را خالق انسان می دانست:
·        بدون کار، انسان نمی توانست خطه جبر را (عالم حیوانی را)  پشت سر گذارد و مختار (آدم) شود و جامعه بسازد.

9
·        در روند کار، دیالک تیک ماده و روح بکار می افتد:
·        دیالک تیک طبیعت اول و طبیعت دوم (انسان اندیشنده و کار ورزنده.)  
·        کار روند برون آئی روح نامرئی و مادی و مرئی گشتن آن است!

10
·        بدون کار ثروتی تشکیل نمی شود:
·        ثروت عبارت است از طبیعت مرده و روح و شعور انسانی نفوذ کرده در آن.

11
·        دلیل اینکه با حذف ولایت فقیه جامعه دستخوش تحول ماهوی نمی شود، این است که زیربنای جامعه را مناسبات تولیدی تشکیل می دهد و عنصر تعیین کننده در مناسبات تولیدی فرم مالکیت بر وسایل تولید است.
·        تا زمانی که فرم مالکیت بر وسایل تولید عوض نشود، جامعه دچار تحول کیفی نمی شود.

12

·        ترفند دیرین طبقه حاکمه هم همینجا ست:
·        طبقه حاکمه آلترناتیوها در آستین دارد:
·        مهره های هیئت حاکمه را با جار و جنجال تعویض می کند و به عنوان شاهکلید نجات به خورد خلایق خرفت و خر  می دهد.
·        هیئت حاکمه اما فقط در دیالک تیک هیئت حاکمه و طبقه حاکمه معنی دارد که بسط و تعمیم دیالک تیک روبنا و زیربنا ست.
·        بدون تغییر زیربنا، بدون تغییر مناسبات تولیدی و بویژه فرم مالکیت بر وسایل تولید، جامعه ماهیتا همان می ماند که بوده است.
·        حرف همین است.

        مراجعه کنید به  دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، دیالک تیک زیربنا و روبنا  
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر