۱۳۹۲ بهمن ۱۷, پنجشنبه

سیری در جهان بینی استالین (5)


نطق استالین بمناسبت مرگ لنین
در دومین کنگره شوراهای کل اتحاد شوروی
۲۶ ژانویه سال ۱۹۲۴ (۱)
بر گرفته از:
نشر اداره نشریات دولتی، مسکو سال ۱۹۴۶، جلد اول
(شامل دو قسمت)
تحلیلی از مسعود بهبودی    
  
سابقا اتحاد کارگران و دهقانان شکل اتحاد نظامی داشت.
زیرا این اتحاد علیه کلچاک و دنیکین متوجه بود.
 اکنون اتحاد کارگران و دهقانان باید شکل همکاری اقتصادی بین شهر و ده، بین کارگران و دهقانان را بخود بگیرد.
 زیرا این اتحاد علیه تاجر و کولاک متوجه است
 و هدف آن تأمین متقابل کلیه حوائج دهقانان و کارگران می باشد.
شما می دانید که هیچکس بقدر رفیق لنین در اجرای این وظیفه پافشاری نمی کرد.
هنگامی که رفیق لنین مارا ترک می کرد، به ما وصیت کرد که با تمام قوا اتحاد کارگران و دهقانان را مستحکم سازیم.
سوگند یاد می کنیم به تو، رفیق لنین،
که این وصیت تورا هم با شرافت انجام خواهیم داد!

1
 مانی (216 ـ 276 میلادی)
مانیگرائی با اذن شاپور (240 ـ 270 میلادی) در جنوب غربی ایران و بابل اشاعه می یابد.
بهرامشاه به تحریک روحانیت زرتشتی، مانی را دستگیر می کند.
مانی 60 ساله در زندان می میرد.
آموزش دوئالیستی مانی:
آموزش مانی بر دو طبیعت (دو جوهر، دو اصل) و سه دوران مبتنی است.
دوران اول، زمان جدائی دو طبیعت یاد شده است.
دوران دوم، زمان آمیزش دو طبیعت یاد شده است.
دوران سوم، زمان جدائی قطعی و نهائی دو طبیعت یاد شده است.

·        فلاکت و نکبت طرز «تفکر» استالینیستی در خصلت دوئالیستی آن است.
·        قدمت طرز تفکر دوئالیستی به مانی پیامبر می رسد.
·        به همین دلیل این طرز تفکر را منیچه ئیسم (مانیگرائی) نیز می نامند.

·        طرز تفکر دوئالیستی میان اقطاب دیالک تیک های عینی دیوار نفوذناپذیر به پا می دارد، یکی را بطور ولونتاریستی (اراده گرایانه) و بسته به میل و منافع لحظه ای خود ایدئالیزه می کند، به عرش اعلی می برد و دیگری را ابلیس واره می سازد و به اسفل السافلین پرتاب می کند.    

2

·        احمد شاملو هم همین طرز تفکر را به تقلید از قصص کتب مقدس برای ایدئالیزه کردن شخص شخیص خود به خدمت می گیرد:

من بامداد نخستین و آخرینم
هابیلم من
بر سکوی تحقیر
شرف کیهانم من
تازیانه خورده خویش
که آتش سیاه اندوهم
دوزخ را
از بضاعت ناچیز خود شرمسار می کند.

·        معنی تحت اللفظی:
·        من صبح اول و آخرم.
·        هابیلم (مظهر خیر مطلقم) که مورد تحقیر قرار می گیرم.
·        شرف کایناتم.
·        خودم خودم را شلاق زده ام.
·        آتش اندوهم چنان قوی است که جهنم با توجه آتش بی رمقش شرمنده می شود.  

3

·        دوئالیسم هابیل و قابیل را شاملو از قرآن به خدمت گرفته که حاکی از فطریت، ازلیت و ابدیت دوئالیسم خیر و شر است:
·        بزعم قرآن، خیر و شر در جامعه بشری ریشه در فطرت و طینت و ماهیت و به قول استالین «سرشت» بشری دارد.
·        تا بوده، چنین بوده و چنین خواهد بود:
·        بشریت به دو طبقه ازلی و ابدی و غیر تاریخی و همیشه همان تقسیم شده است:

الف
·        هابیلیان به مثابه مظاهر خیر و خوبی.
·        استالینیست ها نیز در فلسفه حضرت استالین و پیروانش جزو هابیلیان اند.  

ب
·        قابیلیان به مثابه مظاهر شر و بدی.
·        بزعم استالین و شرکاء، در تعلق مثلا بوخارین، تروتسکی و هر منتقد ریز و درشت استالینیسم به قبیله قابیلیان کمترین تردیدی نه مجاز است و نه جایز.

·        فطرت و طبینت و سرشت و ماهیت همه آنها از دم، همین است و همین خواهد بود.

·        قابیلیان به حکم سعدی علیه الرحمه، فقط به درد تیرباران و اعدام می خورند.

تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است!
سعدی

·        و به قولی حریفی:

«اصل بد نیکو نگردد، چون که بنیانش بد است!» 

 این تروتسکی مگر خودش صاحب خرد و منطق بود
که پیروانش صاحب خرد و منطق باشند؟
« بنیان» او بد بود.

·        بدین طریق، راه حلی جز صدور فتوای قتل عام هر نفسکشی نمی ماند، راه حلی که امام خمینی هم  «اقدامات انقلابی»  می نامد.
·        (مراجعه کنید به فتوای قتل های زنجیره ای امام خمینی، مرجع تقلید هادی غفاری)  

4
سابقا اتحاد کارگران و دهقانان شکل اتحاد نظامی داشت،
زیرا این اتحاد علیه کلچاک و دنیکین متوجه بود.
 اکنون اتحاد کارگران و دهقانان باید شکل همکاری اقتصادی
بین شهر و ده، بین کارگران و دهقانان را بخود بگیرد،
 زیرا این اتحاد علیه تاجر و کولاک متوجه است

·        در فیلمی از اسپانیا عیاشی هم همین تعریف را از بلشویسم ارائه می دهد:
·        بلشویک ها (منظورش استالینیسم است) اول به حساب کلچاک و دنیکن می رسند، بعد نوبت به تاجر و کولاک می رسد و پس از رهائی از شر آنان به کشتار هر نفسکشی می پردازند.

·        بهانه هم پیشاپیش به وسیله تئوریسن های کارکشته، تئوریزه شده است:
  
«اصل بد نیکو نگردد، چون که بنیانش بد است!»

·        حالا بیا و تا دلت بخواهد استدلال کن تا ثابت کنی که «اصلت بد نیست!»


·        بیچاره ابوالقاسم لاهوتی که تفتیش عقاید استالینیستی در اصل هابیلی اش تردید داشت و کم مانده بود که از شر سر رها شود.

·        اگر استالینیسم مظهر خردستیزی آشکار و عریان نیست، پس چیست؟  

5
 اکنون اتحاد کارگران و دهقانان باید شکل همکاری اقتصادی
بین شهر و ده، بین کارگران و دهقانان را بخود بگیرد،
 زیرا این اتحاد علیه تاجر و کولاک متوجه است

·        خوب فرض کنیم که کولاکی و بازرگانی نماند.
·        ضرورت تولید کشاورزی و تجارت که از بین نمی رود.

·        دوئالیسم ولی امکان تفکر راسیونالیستی به بنی بشر نمی دهد.
·        دوئالیسم حاوی و حامل تئوری شبه فاشیستی بنیاد نیک و بد (هابیل و قابیل) است.

·        در قاموس دوئالیسم تربیت قابیل محال است و بهتر هم همان است که حکم اعدامش را امضا کنند و ضمن دادن به دستش، در گوشش به نجوا بگویند که برای خودش هم بهتر همین است:
·        به قول سعدی باید خودش را هم ضمنا از شر خودش آزاد ساخت.  

·        اگر منطق تق و لق استالینیستی با این منطق فئودالی سعدی انطباق ندارد، پس با چه انطباق دارد؟

·        نتیجه سیطره طرز تفکر استالینیستی همین می شود که شده است:
·        بشریت غافل و فارغ از روشنگری، ناگهان چشم باز می کند و در کشور به اصطلاح «شوراها»، شاهد تشکیل و تکثیر سریع السیر و برق آسای اولیگارش های بی همه چیز می شود که تا دیروز جملات دست و پا شکسته ای از مارکس و انگلس و لنین بخت برگشته نشخوار می کردند و به ریش خلایق خرفت و خر می خندیدند.
·        مراجعه کنید به مقاله بوریس یلسین چند ماه قبل از کودتا.
   
6
شما می دانید که هیچکس بقدر رفیق لنین
در اجرای این وظیفه پافشاری نمی کرد.

·        استالین به جای استدلال منطقی و تجربی و اثبات صحت سیاست خود، دست به دامن اسطوره لنین می شود و ضمنا کرد و کار خود را به حساب لنین می گذارد، لنینی که دیگر توان دفاع از خود ندارد و تا چشم کار می کند، لنینیستی هم در دیدرس نیست تا از حیثیت رهبر توده های مولد دفاع کند.

7
هنگامی که رفیق لنین مارا ترک می کرد، به ما وصیت کرد
که با تمام قوا اتحاد کارگران و دهقانان را مستحکم سازیم.
سوگند یاد می کنیم به تو، رفیق لنین،
که این وصیت تورا هم با شرافت انجام خواهیم داد!

·        در همین اشاره ریاکارانه به وصیت کذائی لنین ماهیت استالین و استالینیسم آشکار می گردد:
·        اگر تروتسکیسم مظهر عوامفریبی باشد، استالینیسم دیالک تیک عوام وارگی و عوامفریبی است.
·        استالینیسم تبلور جهل و تظاهر و تزویر و دروغ است.
·        استالینیسم پدیده ای قرون وسطائی است و کمترین ربطی به هومانیسم انقلابی و کمترین پیوندی با مارکسیسم ـ لنینیسم ندارد.
·        بی دلیل نیست که هادی غفاری ها خود را استالینیست محسوب می دارند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر