پیشگامان جنبش فدایی
از نگاه امروز
بهزاد کریمی
سرچشمه:
اخبار روز
پرسنده
چرا سازمان
های چریکی امریکای لاتین به سازمان های قدرتمند سیاسی
امروز بدل شده
و حتی در حکومت
های چپ هستند
اما فداپی ها
به این روز افتاده اند که می بینیم .
آرش
در مسابقه ایران با یک تیم قدرتمند خارجی، مربی تیم فوتبال
ایران
به همه
بازیکنان تیمش رهنمود داد
که در جریان بازی بطور ویژه مراقب
یکی از مهاجمین قدرتمند
تیم رقیب باشند تا او موفق به گلزنی نشود.
با این تاکتیک، بازیکن حریف
مهار شد.
اما در جریان
بازی یکی از
بازیکنان خودی دو گل به تیم خودش زد
به همین دلیل هم مربی تیم بر
آشفته شد و خطاب به
بازیکنان خودی
که مراقب بازیکن قدرتمند تیم حریف بودند، فریاد زد:
او را ول کنید بازیکن خودمان را بچسبید!
امروز که مطلب جناب کریمی را خواندم یاد آن جوک
افتادم.
ربابه
اگر پیشگامان کذائی جنبش فدایی هم زنده مانده بودند،
بیشک
اکنون طرفدار سینه چاک اقتصاد بازار عازاد شده بودند.
کس چه می
داند.
چنین است، رسم
سرای درشت!
بنظر من میان
فدائیان اسلام و فدائیان خلق
تفاوت ماهوی وجود ندارد.
فرم ها و نمود
ها و نمایش ها و هارت و پورت ها
اما متفاوت اند تا عوامفریبی تکمیل شود.
مسعود بهبودی
·
متد مقایسه، متد بدی نیست، ولی به
تنهائی برای کشف حقیقت عینی ناکافی است.
·
چون فرم و نمود خیلی از چیزها می
توانند شبیه یکدیگر باشند.
·
مثلا فرم «مسلحانه» مبارزه در امریکای
لاتین و ایران.
1
·
طنز تاریخ اما این است که در فرم
واحدی محتواها و یا ماهیات بکلی متفاوت و حتی متضادی را می گنجاند:
·
به همان سان که در فنجانی هم می
توان شهد عرضه کرد و هم شرنگ.
2
·
جنبش فدائی و آوانتوریسم چپ در ایران
و جنبش مسلحانه در امریکای لاتین ماهیات طبقاتی متفاوت داشته اند.
3
·
آوانتوریسم چپ و راست در ایران ماهیت
ارتجاعی و یا ضد انقلابی داشته است
·
همه از دم بر ضد انقلاب بورژوائی و
ضد فئودالی سفید بوده اند.
·
اما در لفافه های عوامفریب چپ و
راست، سرخ و سیاه.
4
·
با پوزش از مرده پرستان وطنی، فرقی
ماهوی و طبقاتی میان آوانتوریسم چپ و راست در ایران وجود نداشته است و ندارد.
·
فدائی و مجاهد و حزب الله و خمینیسم
و فوندامنتالیسم در تحلیل نهائی ماهیت
طبقاتی واحدی دارند.
·
همه این جریانات نماینده طبقات
اجتماعی واپسین اند.
5
·
در مقوله طبقات اجتماعی واپسین هم
نمایندگان بنده داری ـ غلام داری واپسین
تجرید می شوند و هم نمایندگان فئودالیسم واپسین و هم نمایندگان بورژوازی واپسین.
6
·
بغرنجی آرایش طبقاتی نیروها در ایران
هم به همین دلیل است.
·
نابسامانی مبارزات اجتماعی در ایران
هم از همین رو ست.
7
·
حریفی می گفت:
·
انسان ها در تحولات اجتماعی شرکت می ورزند، ولی آن می کنند که باید بکنند و
نه آنچه که ادعا می کنند و یا توهم انجامش را در سر و یا بر لب دارند.
8
·
نتیجه رزم ضد انقلابی آوانتوریسم
از همه رنگ شکست انقلاب سفید بوده است و احیای فئودالیسم مغلوب.
9
·
پس از پیروزی انقلاب بورژوائی
فرانسه هم با همین پدیده مواجه می شویم:
·
خمینی در آنجا هم پیروز می شود و سی
سال حکومت می کند.
·
این پدیده را رستاوراسیون می نامند.
10
·
فئودالیسم و روحانیت هم به حکم تاریخ
کم و بیش مجبور به انجام وصایای انقلاب سفید
شده، به همان سان که دربار مجبور به انجام وصایای جنبش ماهیتا ضد فئودالی موسوم به
ملی شده بود.
11
·
نتیجتا آخوند (نماینده طبقاتی و ایدئولوژیکی
فئودالیسم) بورژوا شده و اوتوپی مذهبی ماهیت خود را نشان داده و ورشکست شده است.
·
دیگر کسی حرف حکومت «عدل علی» و «جامعه
بی طبقه توحیدی» و غیره را حتی بطرز کمرنگی بر لب نمی آورد.
12
·
طبقات اجتماعی واپسین اما تا مغز
استخوان مرتجع اند.
فرق هم نمی کند که خود را
فدائی
خلق بنامند و یا فدایی اسلام
مجاهد خلق بنامند و یا مجاهد میملام
فوندامنتالیسم شیعی بنامند و یا
سکولاریسم ملی
لیبرالیسم بنامند و یا سوسیال ـ
دموکراتیسم
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر