۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۲, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (د) دیالک تیک (۹)

 

پروفسور دکتر  افرد کوزینگ

پروفسور دکتر  گونتر کروبر

برگردان

 شین میم شین

 

دیالک تیک در قرون وسطی

 

۱

·    هرچند که فلسفه قرون وسطی تحت تأثیر تئولوژی (فقه، علم ادیان، دگم ها و تاریخ آن)، دارای خطوط متافیزیکی نیرومندی بوده، ولی علیرغم آن، دانشمندان منفردی می توانند عناصر معینی از دیالک تیک را توسعه دهند و تکامل بخشند.

 

۲

·    این امر خود را در «مشاجره بر سرمفاهیم عام» که قرنها دوام یافت، نشان می دهد، که دعوا در حقیقت بر سر رابطه مفاهیم عام و منفرد بوده است.

 

·    مراجعه کنید به مشاجره بر سرمفاهیم عام، دیالک تیک منفرد (خاص) و عام در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 

منفرد، خاص، عام

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10907

 

۳

·    اگر در فلسفه قرون وسطی، طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) ثمره دگماتیسم تئولوژیکی بوده، شالوده طرز تفکر متافیزیکی در عصر جدید را باید در پژوهش علوم منفرد نوپا جست.

 

۴

·    علوم منفرد می بایستی در وهله اول به جمع آوری سیستماتیک مدارک و فاکت ها و سپس به تجزیه و تحلیل آنها بپردازند:

 

۵

·      انگلس می نویسد:

 

الف

·    «تجزیه طبیعت به اجزاء مختلف و منفرد آن، مجزا کردن موضوعات و جریانات تاریخی متفاوت و طبقه بندی آنها، بررسی و پژوهش اعضای درونی جسم آلی و زنده از طریق تشریح (آناتومی) و مطالعه چند و چون آنها، دلیل اصلی پیشرفت غول آسائی بود که چهار صد سال گذشته در طبیعت شناسی (شناخت طبیعت) برای ما به همراه آورده است.

 

ب

·    ولی این شیوه پژوهش هم بود که ما را به طرز نگرش های زیر عادت داد:

 

۱

·    به در نظر گرفتن موضوعات و اشیاء و روندهای طبیعی در فرم های منفرد شان

 

۲

·    به بی توجهی به پیوند کلی و فراگیر موضوعات و اشیاء و روندهای طبیعی    

 

۳

·    به در نظر گرفتن موضوعات و اشیاء و روندهای طبیعی در سکون و ثبات شان  

 

۴

·    به بی توجهی به حرکت مدام اشیاء و روندهای طبیعی  

 

۵

·    به در نظر گرفتن اشیاء و روندهای طبیعی به مثابه انبوهی از اشیاء ثابت و نه به عنوان اشیائی ماهیتا تغییرپذیر

 

۶

فرانسیس بیکن

 (۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶ )

فیلسوف و دولتمرد انگلیسی

مؤسس امپیریسم

 

·    به در نظر گرفتن اشیاء و روندهای طبیعی  در مرگ و زوال شان و نه در پویائی و زندگی شان.

 

پ

·    این طرز نگرش (به وسیله فرانسیس بیکن، جان لاک و امثالهم) از علوم طبیعی به فلسفه  منتقل شد و موجب محدودیت فکری خاصی در قرون گذشته گشت و غلبه طرز تفکر متافیزیکی را سبب شد.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۲۰)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر