۱۴۰۴ اردیبهشت ۳۰, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۳۱)

 
 
شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت یازدهم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

سعدی

به خطر فئودالیسم ستیز تفکر پانته ئیستی اهل طریق واقف است.

از این رو با عارف نمائی قلابی خود می خواهد، زیر پوشش عرفان به ترویج نظرات ضد انقلابی خود بپردازد و ضمنا عرفان را از جوهر پانته ئیستی اش تهی سازد.

 

پانته ئیسم

 میان ماده و روح فرقی قائل نمی شود.

 

پانته ئیسم

یدین طریق

فاتحه ای بر دیالک تیک ماده و روح و مسئله اساسی فلسفه و مرزیندی میان جهان بینی ماتریالیستی و ایدئآلیستی می خواند.

 

پانته ئیسم

اما

 هرگز به انکار هستی مادی برنمی خیزد.

 

حافظ

همین خردستیزی نیم بند و نا پیگیر سعدی

را

بالکل و به تمامی از آن خود می کند و تار و مار کردن خرد را وظیفه ایدئولوژیکی اصلی خود قرار می دهد.

 

بس بگشتم، که بپرسم سبب درد فراق

مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود.

معنی تحت اللفظی:

همه سعی خود را برای کشف سبب درد فراق به خرج دادم.

مفتی عقل اما در این مسئله از نعمت عقل بی نصیب بود.

 

مفتی و یا فتوا دهنده در ادبیات حافظ جزو تحقیر واژه ها و توهین واژه ها ست.

مفتی عقل قادر به درک اسرار عشق نیست.

 

ز باده هیچت اگر نیست، این نه بس، که تو را

دمی ز وسوسه عقل بی خبر دارد؟

معنی تحت اللفظی:

اگر مشروبات الکلی هیچ فایده ای هم نداشته باشند،

همین که تو را از وسوسه عقل حفظ می کنند، فایده عظیمی است.

 

خواجه در این بیت غزل

عقل را چیزی فریبنده و اغواگر قلمداد می کند.

یعنی

جای نفس اغواگر و گمراه ساز را با عقل وسوسه گر و دامگستر عوض می کند.

این کردوکار خواجه هم جیزی جز خردستیزی نیست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر