از
شین میم شین
از رسول رنج به امام خلق
سیاوش کسرایی
وای اگر که غفلتی
غفلتی و انهدام ملتی
نه، نیاید آن که دشمنان خلق را
باز بنگریم شادکام
سیاوش
غفلت ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی
را
موجب انهدام ملت ایران و شادمانی دشمنان خلق می داند.
این بدان معنی است که حزب توده و سیاوش تحلیل طبقاتی علمی و انقلابی از روحانیت شیعی ندارد و آنان را دوستان خلق می پندارد.
فقر مفهومی و فلسفی و نظری (تئوریکی) حزب توده و توده ای ها
را
نمی توان ندید و نادیده گرفت.
اگرچه یک سر و کردن بالاتر از بقیه دار و دسته های سیاسی بند تنبانی اند.
سطح فکری حزب توده و توده ای ها در دوره مصدق بالاتر از اکنون بوده است.
می توان گفت که حزب توده و توده ای ها سقوط فکری کرده اند.
یکی از دلایلش این است که حزب توده و توده ای ها در دوره مصدق توده ای تر و در نتیجه واقع بین تر و خردگراتر از اکنون بوده اند.
سیاوش
زاد و رود رنج
خانوار کار
افتخارنامه، نامنامه ای نداشته ست
ـ آن چنان که داشتند پیش ازین ستمگران ـ
لیکن از پس زمان ما، به یادگار
داشت خواهد از تو
هم نگاهداشت خواهد از تو، نام.
معنی تحت اللفظی:
توده مولد و زحمتکش و پرولتاریا
(بر خلاف ستمگران)
فاقد شجره و افتخارنامه و نامنامه بوده است.
توده مولد و زحمتکش و پرولتاریا
اما
در آینده نام تو را هم به یاد خواهد داشت و هم به یادگار خواهد داشت.
این آخرین بند این شعر سیاوش خطاب به خمینی است.
۱
زاد و رود رنج
خانوار کار
افتخارنامه، نامنامه ای نداشته ست
ـ آن چنان که داشتند پیش ازین ستمگران ـ
سیاوش
در این جمله
دیالک تیک توده و طبقات حاکمه انگل و استثمارگر
را
به صورت دیالک تیک زاد و رود رنج و خانوار کار و ستمگران بسط و تعمیم می دهد و دو قطب این دیالک تیک را به لحاظ بضاعت شجره و اصل و تبار و مقام و نام مورد مقایسه قرار می دهد.
سیاوش
در مفهوم خانوار کار، اقشار مختلف پرولتاریا را تجرید می کند:
پرولتاریای کشاورزی و ساختمانی و صنعتی و خدماتی و غیره را.
تفاوت خانوار کار با طبقات حاکمه متکی بر استثمار
«بی همه چیزی» اولی و با همه چیزی دومی به لحاظ شجره و اصل و تبار و افتخارنامه و نامنامه است.
نام
یکی از مفاهیم مهم در فلسفه فردوسی است.
فردوسی بر پایه نام
(به همانسان که بر پایه مفاهیم داد و خرد و غیره)
مفاهیم مرکب ساخته است:
نامور، نامدار، بدنام، خوشنام و غیره.
نام در فلسفه فردوسی در دیالک تیک نام و ننگ وجود دارد.
مراجعه کنید
به
جهان بینی فردوسی
(۱ ـ ۴۷)
http://hadgarie.blogspot.com/2019/03/blog-post_19.html
منظور سیاوش این است
که
توده بی نیاز از نام و بی اعتنا به نام است.
توده در فلسفه سیاوش، خدا ست و در سنت خدا بی نیاز و بی ناز و بی آز مطلق است.
آنچه که طبقات حاکمه با هم دارند، توده تنها (به تنهایی) دارد.
فرق و تفاوت و تضاد توده ـ خدا (به زبان سیاوش، خدای خاک) با طبقه حاکمه ـ خدا (الله)
بی نیازی و بی نازی و بی آزی مطلق توده ـ خدا
و
نیازمندی و نازمندی و آزمندی مطلق طبقه حاکمه ـ خدا (الله) ست.
اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّکورُ
ای آل داوود، شکرگزار باشید.
هر آینه تعداد اندکی از بندگان من، شکرگزارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر