
ويژه نامۀ مجلۀ "دنیا " شماره ۱
دومرد و دو مرگ
در ستون مجالس ترحيم ، در " اطلاعات "
اعلاني ديدم :
آن " مرحوم "
همشهری و دوستِ روزبه بود :
مردی خاموش ، هراسنده و " بی طرف "
تبعۀ ايده آل برای شاهنشاه و ساواك
كه می كوشيداز خطر بگریزد تا
بيشتر زندگی كند.
۱
همشهری و دوستِ روزبه بود :
مردی خاموش ، هراسنده و " بی طرف "
خصایص و خصوصیات و مشخصات همشهری و دوست روزبه
در آیینه ذهن و ضمیر احسان طبری
نه خصایص و خصوصیات و مشخصات طبقاتی، تئوریکی و ایده ئولوژیکی مشخص،
بلکه خصایص و خصوصیات و مشخصات اخلاقی سطحی و ظاهری (کمگویی) و پسیکولوژیکی (ترسویی) و بی طرفی و خنثایی و بی تفاوتی بوده اند.
بگذارید این سه خصوصیت او را مورد تأمل مارکسیستی قرار دهیم:
الف
مردی خاموش بود.
خاموشی و کمگویی فردی
می تواند علل مطلقا متفاوت و حتی متضادی داشته باشد.
یعنی
کمکی به شناخت او نباشد.
خاموشی
اولا
می تواند به دلیل تعلقات طبقاتی اشرافی (اریستوکراتیکی) و فئودالی بو روحانی اشد.
اعضای طبقات حاکمه برده دار و فئودال
متین و باوقار و ساکت اند.
نیازی به خودنمایی و جار و جنجال و هارت و پورت و هیاهو ندارند.
ثانیا
می تواند به دلیل بضاعت فکری و فنی و فلسفی و علمی و عقلی ناچیزشان باشد.
کسی که نه سواد درست و حسابی دارد و نه توان تفکر و موضعگیری،
طبیعی است که حرفی در چنته نداشته باشد و خاموش باشد، شنونده باشد و نه متکلم الوحده.
ثالثا
می تواند به دلیل سن و سال بالا و یا ضعف و سستی و بیحالی باشد.
رابعا
می تواند به دلیل کمیت و کیفیت مستمع باشد.
کمتر کسی زحمت توضیح مفصل و همه جانبه مسئله ای را به کودنی به خود می دهد
و بیشتر اشاره ای مبهم می کند و می گذرد.
مستمع صاحب سخن را بر سر شوق آورد.
سعدی
ب
مردی هراسنده بود.
هراسندگی فردی
اولا
می تواند به دلیل احتیاط و محافظه کاری باشد.
تا مبادا زبان سرخ سر سبز را دهد بر باد.
ثانیا
می تواند به دلیل دیپلوماتیکی باشد تا کسی را نیازارد و از خود بیزار و دور نسازد و موقعیت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و اداری و غیره خود را به خطر نیندازد.
خلایق
هر چه ثروتمندتر، به همان اندازه محتاطتر.
هر حرفی حاوی اطلاعاتی راجع به خویشتن است.
اطلاعاتی که می توانند مورد سوء استفاده این و آن قرار گیرند.
رابعا
می تواند به دلیل ضعف فیزیکی و فکری و مادی و مالی باشد.
افراد مسن و بیمار و تنگدست
طلبیعی است که هراسنده باشند و نه شجاع و جسور و گستاخ و ماجراجو.
پ
مردی " بی طرف " بود.
طبری
بیطرفی حریف را در گیومه قرار داده است.
منظورش احتمالا این بوده که حریف به اصطلاح بیطرف بوده است
و
یا ادعای بیطرفی طبقاتی و سیاسی داشته است.
شاید منظور طبری این باشد که حریف و هیچکسی نمی تواند بی طرف باشد.
چون هر کسی منافعی دارد و در نتیجه، سنگر و موضع نظری و عملی خاص خود را دارد.
در ادامه شعر طبری منظور او روشنتر خواهد شد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر