۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۲, دوشنبه

درنگی در شعری از احسان طبریتحت عنوان «دومرد و دو مرگ» (۳)


 
خسرو روزبه
 ( ۱۲۹۴ – ۱۳۳۷) 
 
ستوان کمونیست، ریاضیدان، نویسنده، متخصص نظامی و استاد دانشکده افسری و از اعضای سازمان نظامی و مخفی حزب توده و مسئول شعبه اطلاعات کل آن  
 
  احسان طبری 
  ويژه نامۀ مجلۀ "دنیا " شماره ۱ 
(فروردين ۱۳۵۷)
 
درنگی
از
شین میم شین

دومرد و دو مرگ
 
در ستون مجالس ترحيم ، در " اطلاعات "
اعلاني ديدم :
 آه ! می شناسمش :
آن " مرحوم "
همشهری و دوستِ روزبه بود :
مردی خاموش ، هراسنده و " بی طرف "
تبعۀ ايده آل برای شاهنشاه و ساواك
كه می كوشيداز خطر بگریزد تا

بيشتر زندگی كند.

۱

همشهری و دوستِ روزبه بود :
مردی خاموش ، هراسنده و " بی طرف "

خصایص و خصوصیات و مشخصات همشهری و دوست روزبه 

در آیینه ذهن و ضمیر احسان طبری

نه خصایص و خصوصیات و مشخصات طبقاتی، تئوریکی و ایده ئولوژیکی مشخص،

بلکه خصایص و خصوصیات و مشخصات اخلاقی سطحی و ظاهری (کمگویی) و پسیکولوژیکی (ترسویی) و بی طرفی و خنثایی و بی تفاوتی بوده اند.

بگذارید این سه خصوصیت او را مورد تأمل مارکسیستی قرار دهیم:

 

الف

مردی خاموش بود.

خاموشی و کمگویی فردی

می تواند علل مطلقا متفاوت و حتی متضادی داشته باشد.

یعنی 

کمکی به شناخت او نباشد.

خاموشی

اولا

می تواند به دلیل تعلقات طبقاتی اشرافی (اریستوکراتیکی)  و فئودالی بو روحانی اشد.

اعضای طبقات حاکمه برده دار و فئودال

متین و باوقار و ساکت اند.

نیازی به خودنمایی و جار و جنجال و هارت و پورت و هیاهو ندارند.

ثانیا

می تواند به دلیل بضاعت فکری و فنی و فلسفی و علمی و عقلی ناچیزشان باشد.

کسی که نه سواد درست و حسابی دارد و نه توان تفکر و موضعگیری، 

طبیعی است که حرفی در چنته نداشته باشد و خاموش باشد، شنونده باشد و نه متکلم الوحده.

ثالثا

می تواند به دلیل سن و سال بالا و یا ضعف و سستی و بیحالی باشد.  

رابعا

می تواند به دلیل کمیت و کیفیت مستمع باشد.

کمتر کسی زحمت توضیح مفصل و همه جانبه مسئله ای را به کودنی به خود می دهد 

و بیشتر اشاره ای مبهم می کند و می گذرد.

مستمع صاحب سخن را بر سر شوق آورد.

سعدی

ب

مردی هراسنده بود.

هراسندگی فردی

هم می تواند علل مطلقا متفاوت و حتی متضادی داشته باشد
و
کمکی به شناخت او نباشد.

اولا

می تواند به دلیل احتیاط و محافظه کاری باشد.

تا مبادا زبان سرخ سر سبز را دهد بر باد.

 

ثانیا
می تواند به دلیل دیپلوماتیکی باشد تا کسی را نیازارد و از خود بیزار و دور نسازد و موقعیت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و اداری و غیره خود را به خطر نیندازد.

خلایق

هر چه ثروتمندتر، به همان اندازه محتاطتر.

هر حرفی حاوی اطلاعاتی راجع به خویشتن است.

اطلاعاتی که می توانند مورد سوء استفاده این و آن قرار گیرند.

رابعا

می تواند به دلیل ضعف فیزیکی و فکری و مادی و مالی باشد.

افراد مسن و بیمار و تنگدست 

طلبیعی است که  هراسنده باشند و نه شجاع و جسور و گستاخ و ماجراجو.

پ

مردی " بی طرف " بود.

طبری

بیطرفی حریف را در گیومه قرار داده است.

منظورش احتمالا این بوده که حریف به اصطلاح بیطرف بوده است

و

یا ادعای بیطرفی طبقاتی و سیاسی داشته است.

شاید منظور طبری این باشد که حریف و هیچکسی نمی تواند بی طرف باشد.

چون هر کسی منافعی دارد و در نتیجه، سنگر و موضع نظری و عملی خاص خود را دارد.

در ادامه شعر طبری منظور او روشنتر خواهد شد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر