دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی کارل مارکس
درنگی
از
شین میم شین
«هر چه کارگر ثروت بیشتری تولید میکند،
هر چه تولیدش از لحاظ قدرت و مقدار افزایش مییابد،
خود فقیرتر میشود.
ترجمه این جمله مارکس دقیق نیست.
«افزایش تولید از لحاظ قدرت»،
مفهوم غلطی است
و
نمی تواند از مارکس باشد.
حتی نمی تواند از سعدی باشد که مارکس قرون وسطای فئودالی بوده است.
ترجمه آثار مارکسیستی، کار هر کسی نیست.
ویرایش:
کارگر
ثروت هر چه بیشتری تولید کند،
تولید
به لحاظ کمی و کیفی، هر چه بیشتر افزایش یابد،
خود کارگر به همان اندازه فقیرتر میشود.
مارکس در این جمله، دیالک تیک کمیت و کیفیت را در زمینه تولید در مد نظر داشته است که یکی از دیالک تیک های هگلیانیستی و مارکسیستی مهم است.
محتوای این کشف مارکس اما چیست؟
مارکس
در این جمله
دیالک تیک طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار
را
دیالک تیک پرولتاریا و بورژوازی
را
در نظر دارد و نه کارگر و سرمایه دار منفرد را.
مارکس
فلسفی می اندیشد.
یعنی
در خطه تنگ منفرد و خاص درجا نمی زند.
مارکس
چارچوب منفرد و خاص را در هم می شکند و قدم به عالم عام می گذارد:
مارکس
از کارگر منفرد و خاص به طبقه کارگر و از سرمایه دار منفرد و خاص به طبقه سرمایه دار عبور می کند.
برای اینکه حقیقت نه در خطه منفردو خاص، بلکه در عالم عام است.
طبقه کارگر
به لحاظ کمی و کیفی
هر چه بیشتر و بهتر جان بکند و تولید بکند، طبقه سرمایه دار (بورژوازی) به همان اندازه غنی تر و قوی تر و قدرتمندتر و متنفذتر می گردد.
یعنی
قدرت اقتصادی و مالی و مادی اش افزایش می یابد
و
در نتیجه،
قدرت سیاسی و نظامی و فرهنگی و نفوذ و اعتبار اجتماعی اش
افزایش می یابد.
تقویت قدرت طبقه سرمایه دار (بورژوازی)
اما
به معنی تضعیف قدرت طبقه کارگر (پرولتاریا) است که ضد دیالک تیکی بورژوازی است.
رابطه اقطاب دیالک تیکی شبیه رابطه کفه های ترازو ست:
با سنگین تر شدن کفه ای، کفه دیگر سبکتر می شود.
و گرنه کارگر هر چه بیشتر و بهتر تولید کند،
مزد بیشتر می گیرد و حتی ترفیع رتبه و مقام می یابد و سرکارگر می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر