۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۱, یکشنبه

درنگی در شعری از احسان طبریتحت عنوان «دومرد و دو مرگ» (۲)


 
خسرو روزبه
 ( ۱۲۹۴ – ۱۳۳۷) 
 
ستوان کمونیست، ریاضیدان، نویسنده، متخصص نظامی و استاد دانشکده افسری و از اعضای سازمان نظامی و مخفی حزب توده و مسئول شعبه اطلاعات کل آن  
 
  احسان طبری 
  ويژه نامۀ مجلۀ "دنیا " شماره ۱ 
(فروردين ۱۳۵۷)
 
درنگی
از
شین میم شین

دومرد و دو مرگ
 
در ستون مجالس ترحيم ، در " اطلاعات "
اعلاني ديدم :
 آه ! می شناسمش :
آن " مرحوم "
همشهری و دوستِ روزبه بود :
مردی خاموش ، هراسنده و " بی طرف "
تبعۀ ايده آل برای شاهنشاه و ساواك
كه می كوشيداز خطر بگریزد تا

بيشتر زندگی كند.
 
ما برای تحلیل این شعر احسان طبری، به تجزیه آن مبادرت می ورزیم:
 
۱
دومرد و دو مرگ
 
طبری در این عنوان شعرش، دست به مقایسه می زند.
 
مقایسه
یکی از متدهای پیش پا افتاده و رایج در مقیاس تاریخی و جهانی بوده است و کماکان است.
کسب و کار شبانه روزی و حتی لحظه به لحظه رسانه های امپریالیستی هم مقایسه است.
مقایسه سطح دستمزد و سطح زندگی مردم المان با مردم بنگلادش و هندوستان.

مقایسه 
متد «تحلیلی» مطلوب و محبوب هر عامی و هر عوامفریبی است.
 
مقایسه 
بشر را از تفکر و تعقل و تعمق و تحلیل بی نیاز می سازد.

مقایسه 
بهترین متد و روش و رویه برای خرپروری و خردستیزی است. 
 
مقایسه 
به درد کشف حقیقت نمی خورد.
 
مقایسه 
سبب می شود که طبری زحمت تفکر و تعمق و تحلیل دیالک تیکی و رئالیستی و راسیونالیستی همنوعان خود (دو مرد) را به خود ندهد
و
بر مسیر دیرآشنای دوئالیستی هابیل و قابیل براند و دست به خودفریبی سرشته به عوامفریبی بزند.
 
۲
در ستون مجالس ترحيم ، در " اطلاعات "
اعلاني ديدم :
 آه ! می شناسمش :
آن " مرحوم "
همشهری و دوستِ روزبه بود :

 
در این بند از شعر طبری،
یکی از دو مرد مورد نظر معرفی می شود:
حریف کسی است که طبری او را می شناسد و ضمنا همشهری و همدم روزبه بوده است.
 
هر دهاتی بیسوادی هم می تواند چنین «تحلیلی» از همنوعی به عمل آورد:
قبل از همه
بگوید که حریف آشنا ست ویا نا آشنا (بیگانه).
بعد بگوید که دوست کذایی چه کسی بوده است.
 
چنین «تحلیلی»  را ما نه تحلیلی عقلی و علمی و انقلابی (مارکسیستی)،
بلکه «تحلیلی» ادبی، الکی، دل خوش کنکی و بند تنبانی می نامیم.
 
خواننده وشنونده شعر طبری
کمترین اطلاعی از خاستگاه و پایگاه و جایگاه  طبقاتی و جامعتی حریف کسب نمی کند.
 
آشنا و بیگانه بودن حریف با طبری و روزبه
 که معیار و ملاکی برای حریف شناسی نیست.
 
به همین دلیل 
می توان گفت که شعر، فرم مطلوبی برای اشاعه شعور علمی و انقلابی نیست.
شعر 
چه بسا
فقط به درد اشاعه شور و شوق و هارت و پورت می خورد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر