۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۱۹ )


شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت یازدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۹ ـ ۹۰)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

ز مدهوشی ام دیده آن شب نخفت

نگه بامدادان به من کرد و گفت:

«تو لنگی، به چوب آمدی، من به پای

تو را کشتی آورد و ما را خدای.»

معنی تحت اللفظی:

آن شب از فرط حیرت نتوانستم بخوابم.

سحرگاهان پیر سجاده سوار به تحقیر گفت:

«تو لنگ بودی و با چوب زیربغلی به مقصد رسیدی.

من لنگ نبودم و به پای خود به مقصد رسیدم.

یعنی

تو را کشتی به مقصد رساند و مرا خدا.»

 

این دو بیت شعر سعدی مملو از ایرادات رنگارنگ است:

سعدی

  در این دو بیت شعر،

دیالک تیک وسیله و هدف

را

به صورت دیالک تیک سجاده و مقصد و دیالک تیک کشتی و مقصد بسط و تعمیم می دهد.

عیسی مسیح بی نیاز از سجاده، پا برهنه و یا با پاپوش (کفش)، بر روی آب سفر می کرد.

حضرت سلیمان

با قالیچه ای حتی پرواز می کرد.

قالیچه حضرت سلیمان، شبیه سجاده پیر سعدی بوده است.

با این تفاوت که سجاده جای کشتی را گرفته است و قالیچه جای هواپیما را.

 

سعدی

عملا

 دیالک تیک سیستم و ساختار و فونکسیون

را

تحریف می کند:

ساختار سیستم ها تعیین کننده فونکسیون منحصر به فرد  آنها ست.

 

ساختار سجاده به درد سفر بر روی اب نمی خورد

و

ساختار قالیچه هم به درد پرواز در هوا نمی خورد.

با چرخ خیاطی نمی توان زمین را شخم زد و بذر خریت  افشاند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر