۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۲۵ )


 
 
شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت یازدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۹ ـ ۹۰)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

پس آنان، که در وجد مستغرقند

شب و روز در عین حفظ حق اند

 

سعدی

 در این بیت شعر،

عرفای مستغرق در وجد را تحت محافظت حق می داند.

 

از سعدی برای این یاوه های بی سر و ته نمی توان دلیل خواست.

برای اثبات یاوه ها و خرافه ها باید هم دست به دامن افراد خردستیز جهانگریز شد.

 

حافظ این تئوری عشق سعدی را برای تحقیر عقل به خدمت می گیرد:

 

حافظ

دل چو از پیرخرد نقل معانی می کرد

عشق می گفت به شرح، آنچه بر او مشکل بود

معنی تحت اللفظی:

وقتی که دل از قول پیر خرد به تبیین معانی می پرداخت، در صورت مواجه شدن با مشکل، عشق به عنوان حلال مشکلات گام پیش می نهاد.

 

خواجه

 در این بیت غزل

دیالک تیک غریزه و عقل 

را

به

صورت دوئالیسم معلم و شاگرد (مجتهد و طلبه، عشق و پیر خرد) بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از ان غریزه (عشق، معلم و مجتهد) می داند.

 

تار و پود «فلسفه» خواجه سرشته به ایرئالیسم (ضد رئالیسم، ضد واقع بینی) و ایراسیونالیسم (ضد راسیونالیسم، خردستیزی) است.

 

دلیل خود آمدن نیچه از خواجه همین است:

نیچه مؤسس ایراسیونالیسم (ضد راسیونالیسم، خردستیزی) و دیگر مکاتب ضد خلقی و ارتجاعی است.

اگر فویرباخ به قول مارکس و انگلس، خاتم الفلاسفه بورژوازی مترقی آغازین است،

نیچه، خاتم الفلاسفه بورژوازی مرتجع واپسین و معاصر (امپریالیستی) است.

 

کسب و کار نیچه هم مثل خواجه

در نهایت خریت و خردسیتزی، چپ نمایی و خالی بندی و گنده گوزی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر