۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۰, شنبه

درنگی در دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی کارل مارکس (۳)

  

 
 دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی
کارل مارکس 

درنگی

از

شین میم شین
 
هر چه کارگر کالای بیشتری تولید می‌کند، 

خود به کالای ارزان‌تری تبدیل می‌شود.

 
ترجمه این جمله مارکس هم معیوب است.
مترجم 
از مارکسیسم بی خبر بوده است.
پیش شرط درک و توضیح و ترجمه آثار مارکس،
 از ان خود کردن پیشایپش فوت و فن تفکر مفهومی ـ مارکسیستی است.

هر چه کارگر کالای بیشتری تولید می‌کند، 

خود به کالای ارزان‌تری تبدیل می‌شود.

 
چرا مولد چیزی و یا مولد مثلی
 مثلا کارگری ویا مادر و پدری 
مولود مادی و مثلی هر چه بیشتری تولید کند، 
 خودش باید سلب مولدیت شود و مولود شود؟
 
مثال:
چرا باید حفاری هر چه بیشتر چاه بکند، 
خودش به همان اندازه به چاه تبدیل شود؟

به زبان فلسفی
چرا باید سوبژکتی در اثر تولید اوبژکتی، 
سلب سوبژکتیویته شود و اوبژکت شود؟
یعنی
تغییر ماهیت منفی بدهد.

مگر کار خالق انسان نبوده است؟
مگر میمون در اثر کار، آدم نشده است؟

چراباید آدم (سوبژکت) در اثر کار، تعالی و ترقی و توسعه فکری و فلسفی و فنی و علمی و معرفتی کسب نکند؟

و
حتی
سقوط مادی و فکری بکند و به موضوع کار (اوبژکت) تبدیل شود؟
 
چرا باید مولد کالا، کالا شود؟
حتی
بدتر
به کالای ارزانتری تنزل و تقلیل یابد؟

منظور مارکس از این جمله شعارگونه چه بوده است؟


هر چه کارگر کالای بیشتری تولید می‌کند، 

خود به کالای ارزان‌تری تبدیل می‌شود.

معنی تحت اللفظی:
کارگر هر چه بیشتر کار بکند و کالای بیشتری تولید بکند،
قیمت خودش به مثابه کالا،
به همان اندازه، کاهش می یابد.

اولا
 در قاموس خود مارکس،
کارگر 
کالا نیست.

نیروی کار کارگر، یعنی نیروی فیزیکی و فکری کارگر
 در جامعه سرمایه داری، 
کالا می شود و خرید و فروش می شود.

فرق و تفاوت و تضاد جامعه سرمایه داری با جامعه برده داری همین است:
  برده در جامعه برده داری، «کالا» ست و نه حتی در جامعه فئودالی.
چه رسد به جامعه سرمایه داری.
 
در جامعه سرمایه داری،
همه چیز کالا می شود و خرید و فروش می شود.
کالا
حتی
خدا می شود و مورد پرستش قرار می گیرد.
خدایی که خالقش همین طبقه کارگر است.
 
جای خدا پرستی رایج در فرماسیون های اقتصادی برده داری و فئودالی را
  در جامعه سرمایه داری،
کالا پرستی (فتیشیسم کالایی) و یا پول پرستی می گیرد
گه فرمی از بت پرستی است.
 
بت و بت پرستی چیست؟
 
دلیل بت پرستی و یا کالاپرستی 
در تحلیل نهایی
از دید خود همین مارکس چیست؟ 

چرا باید بت پرست، بتی را که از سنگ و چوب و خرما  به دست خود ساخنه است،
بسان خدایی بپرستد؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر