﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ
يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا
مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ
الظَّالِمِينَ﴾
[ الأنعام: ۵۲]
كسانى را كه هر بامداد و شبانگاه پروردگار خويش را مىخوانند و خواستار خشنودى او هستند، طرد مكن.
نه چيزى از حساب آنها بر عهده تو است و نه چيزى از حساب تو بر عهده ايشان.
اگر آنها را طرد كنى، در زمره ستمكاران درآيى.
کریم
در این آیه،
دست به انتقاد از خود می زند.
سعدی
هم
این جور «انتقاد از خود» های کریم را تماتیزه کرده (موضوعیت بخشیده) است:
کریم
سحرگاهان سفره صبحانه می گسترد و بر طبق عادت، برای اینکه به تنهایی صبحانه نخورد،
از خیمه بیرون می زند تا همسفره ای پیدا کند.
پیرمرد سپید مویی را می بیند و از او دعوت به عمل می آورد.
ولی وقتی حریف بسم الله نمی گوید،
کریم پی می برد که او زررتشتی (گبر) است و بلافاصله از خیمه طرد می کند.
بلافاصله جبرئیل با آیه ای نازل می شود و به نمایندگی از طرف الله (ارباب آسمانی) به انتقاد از کریم می پردازد:
من به همه موجودات زمین و آسمان
بی اعتنا به خداشناسی وخداناشناسی شان
رزق و روزی می دهم
بر تو چه رفته است که حاضر به دادن لقمه ای نان و پنیر
به پیری دگراندیش نمی شوی؟
کریم
اینجا
چه بسا بدتر، مسلمانی را طرد کرده است و مورد انتقاد الله قرار گرفته است و به عنوان ستمگر تلقی شده است.
دیالک تیک روشنگری = دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از جامعه و جهان و همنوع خود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر