۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه

درنگی در دو شعر از سیاوش کسرایی خطاب به روح الله خمینی (۱۰)

 

 
درنگی
از
شین میم شین

اینک آخرین کلام

سیاوش کسرایی

 
مرگ بر تو ای امام

مرگ بر تو ای حرامی نه در خور ثنا و احترام!

معنی تحت اللفظی:

مرگ بر تو ای راهزنی که سزاوار درود و دعا و احترام نیستی.

در خطابیه دوم سیاوش کسرایی

جای خمینی « خجسته پی» (خوش قدم) در خطابیه اول

 را 

«حرامی» منفور گرفته است.

 

سؤال اکنون این است که چی شده است؟

نه سیاوش کسرایی و حزب توده تغییر یافته است 

و 

نه خمینی و دار و دسته اش.

تنها تفاوتی که بین ارتجاع فئودالی - فوندامنتالیستی شیعی تحت رهبری خمینی و حزب توده تحت رهبری کیانوری وجود داشته،

تحلیل طبقاتی درست ارتجاع فئودالی - فوندامنتالیستی  شیعی از حزب توده 

و

«تحلیل» تخیلی ـ توهمی حزبت توده از ارتجاع فئودالی - فوندامنتالیستی  شیعی بوده است.

سیاوش و همرزمش سایه 

به سبب فقر فلسفی (بیگانگی با الفبای مارکسیسم)  

به سرکوب فیزیکی و فکری حزب توده توسط ارتجاع فئودالی - فوندامنتالیستی  شیعی   واکنشی مبتنی بر شکوه و شکایت و لعن و نفرین و فحش و دشنام می دهند.

گر چنین خون می رود از گرده ام

دشنه دشنام دشمن خورده ام.

سایه

دوست تخیلی دیروز به زعم سایه خیال پرست،

 پس از رسیدن ریشه ای و رادیکال همیشه ای به حساب حزب توده، 

دشمن دشنه در دست شده است.

بدون اینکه حتی در حرف، تغییری کرده باشد.

ارتجاع فئودالی - فوندامنتالیستی  شیعی

هرگز عهد دوستی با حزب توده نبسته بود.

عهدی حتی از آن دست که ارتجاع فاشیستی هیتلر با دولت اتحاد شوروی بسته بود. 

 

یهشتی 

حتی در مناظره نلویزیونی با کیانوری

 اعلام می دارد که حزب توده تحت نظر است و ارتجاع فئودالی - فوندامنتالیستی  شیعی در حال پرونده سازی برای توده ای ها ست.

شکوه و شکایت سایه از عدم انطباق حرف با عمل برای چیست:

(از داد و وداد (دوستی) آنهمه گفتند و نکردند.

 یا رب چقدر فاصله دست و زبان است)

و

شعار مرده باد سیاوش بر خمینی به چه دلیل است؟

سایه و سیاوش (و حزب توده به طور کلی)

قادر به انتقاد علمی و انقلابی از خود نیستند.

یرای اینکه با شعور و شناخت هنری

 نمی توان به تمیز دوست از دشمن نایل آمد.

با شعور و شناخت هنری

فقط می توان  واکنش عاطفی به افراد و حوادث نشان داد و دست به خودفریبی سرشته به عوامفریبی زد.

در طویله کماکان بر همین لولای مولا می گردد:

طبقه حاکمه عوامفریبی می کند و اوپوزیسیون علاوه بر عوامفریبی، خودفریبی می کند.

امروز زنده باد می گوید و فردا مرده باد.


خلایق خر خیال می کنند 

که 

مارکسیسم را برای دکوراسیون آفریده اند.

خلایق خر خیال می کنند 

که
مارکسیسم نه تسلیحات تجزیتی ـ تحلیلی و معرفتی، 

بلکه جزو جواهرات برای پوز دادن است.


خلایق خر خیال می کنند 

که 

پرولتاریا کمترین نیازی به حقیقت ندارد و مرتب از وحدت با هر ننه مرده دم می زنند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر