
ويژه نامۀ مجلۀ "دنیا " شماره ۱
دومرد و دو مرگ
در ستون مجالس ترحيم ، در " اطلاعات "
اعلاني ديدم :
آن " مرحوم "
همشهری و دوستِ روزبه بود :
مردی خاموش ، هراسنده و " بی طرف "
تبعۀ ايده آل برای شاهنشاه و ساواك
كه می كوشيداز خطر بگریزد تا
بيشتر زندگی كند.
خصایص و خصوصیات و مشخصات دیگر همشهری و دوست روزبه
در آیینه ذهن و ضمیر احسان طبری
علاوه بر خاموشی و ترسویی و بیطرفی کذایی:
«تبعۀ ايده آل برای شاهنشاه و ساواك
كه می كوشيداز خطر بگریزد تا
بيشتر زندگی كند.»
مفاهیم این بند از شعر طبری را هم باید زیر ذره بین تحلیل مارکسیستی قرار داد:
۱
تبعۀ ايده آل برای شاهنشاه و ساواك بودن
۲
احتیاط و خطر گریزی
۳
اندیشیدن به عمر طولانی
این خصایص و خصوصیات و مشخصات دیگر همشهری و دوست روزبه
در قاموس طبری،
دقیقا همان خصایص و خصوصیات و مشخصاتی اند که خسرو روزبه ندارد و جزو خصایص و خصوصیات و مشخصات ضد انقلابی، ارتجاعی و منفی و مذموم اند:
۱
تبعۀ ايده آل برای شاهنشاه و ساواك بودنطبری
به عوض تحلیل طبقاتی حریف «مرحوم»، به معرفی سلیقتی ـ سوبژکتیو او می پردازد:
حریف جزو تبعه مطلوب شاه و سازمان امنیت بوده است.
طبری
اعضای جامعه را نه در «شدن» مدام شان، نه در تحول طبقاتی و تئوریکی و ایده ئولوژیکی شان، بلکه در «بود» لحظه ای شان می بیند و معرفی می کند.
طبری
هم حریف «مرحوم» را و هم شاه را و هم ساواک را ایستا و ثابت و ساکن تصور و تصویر می کند.
این به معنی بیگانگی با دیالک تیک به طور گلی است.
این به معنی عوام واره انیدشی و عوامفریبی است.
این به معنی متافیزیکی اندیشی است.
این به معنی نمایندگی سوبژکتیویسم معرفتی است.
خطاها و خریت های حزب توده
در همین طرز تفکر غیر مارکسیستی سران آن بوده است.
تازه طبری صدها بار بهتر از کیانوری است که تنها خصیصه ای که نداشته است، توان تفکر بخور و نمیر بوده است.
طبری
خیال می کند که شاه و ساواک و ایدئال های شاه و ساواک،
ایدئال های همیشه همانی بوده اند.
طبری
نمی داند که تفاوت طبقاتی و سیاسی و حتی فکری و معرفتی و بینشی شاه
قبل از انقلاب سفید و پس از انقلاب سفید
از زمین تا آسمان بوده است.
ماهیت طبقاتی و سیاسی و حتی فکری و معرفتی و بینشی شاه و ساواکزیر و رو می شود.
فقط کافی است که نطری به کتاب انقلاب سفید (مانیفست انقلاب سفید) بیندازیم و لذتی سرشته به حیرت ببریم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر