۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه

درنگی در دو شعر از سیاوش کسرایی خطاب به روح الله خمینی (۹)

 

 
درنگی
از
شین میم شین

اینک آخرین کلام

سیاوش کسرایی

 
مرگ بر تو ای امام

مرگ بر تو ای حرامی نه در خور ثنا و احترام!

۱

اینک آخرین کلام

 

این عنوان دومین شعر سیاوش خطاب به روح الله خمینی است.

جای «از رسول رنج به امام خلق» را «آخرین کلام» گرفته است.

منظور از آخرین کلام چیست؟

منظور سیاوش احتمالا این است که این حرف آخر او خطاب به خمینی است.

اگر چنین باشد، سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟

 

کیانوری پس از تحمل بدترین تحقیرها و تهمت ها و توهین ها و تخریب های خونالود

خطابیه ای به سیدعلی می نویسد.

یعنی

به خط مشی خرکی و خطای خود ادامه می دهد.

نامه کیانوری به سیدعلی باید تحلیل مارکسیستی شود.

چرا سیاوش کسرایی بر خلاف نورالدین کیانوری

آخرین خطابیه اش را می نویسد؟

فرق و تفاوت و تضاد سیاوش کسرایی با نورالدین کیانوری از همین کردوکار آندو آشکار می گردد.

 

وقتی کسی آخرین کلام خود را بر زبان می آورد،

همه پل های پیوند موجود بین خود و مخاطب را  منفجر می کند.

 

کاری که صلاح الدین ایوبی در مقابله با صلیبیون کرده است:

صلاح الدین ایوبی

همه پل های پشت سر سپاه مسلمانان را به آتش کشیده است و رزمیده است و پیروز شده است.

 



صلاح‌الدین یوسف بن أیوب 

 (۱۱۳۷ –  ۱۱۹۳) میلادی

 بنیان‌گذار دودمان ایوبیان و یکی از سرداران نورالدین زنگی بود که به‌عنوان نخستین سلطانِ مصر و شام حکمرانی کرد.

 یکی از چهره‌های مهم جنگ صلیبی سوم 

که رهبری نظامیان مسلمان در برابر دولت‌های صلیبی در شام را بر عهده داشت. قلمرو ایوبیان در اوج قدرت خود، مصر، سوریه، بین‌النهرین علیا، حجاز، یمن و نوبه را در بر می‌گرفت.

 

آخرین کلام 

بدان معنی است که سیاوش کسرایی

دیگر امیدی به روحانیت فئودالی ـ فوندامنتالیستی ندارد.

کیانوری و پیروانش اما به هر دلیلی همچنان و هنوز از ارتجاع «سرخ» سیاه دفاع می کنند و آبروی حزب توده را و خود را بر باد می دهند.

اگرچه سیاوش کسرایی بر عکس نورالدین کیانوری، آزاد شده است و نه تخریب و تار و مار و رسوا.

اجامر مرتجع فئودالی ـ فوندامنتالیستی غرقه در غرور به سیاوش کسرایی گفته اند:

«رهبران حزب توده، همه در بندند.

برو رهبر حزب توده بشو.»

(نقل به مضمون)

۱

مرگ بر تو ای امام
 

محتوای این جمله اول آخرین کلام سیاوش کسرایی خطاب به خمینی خونخوار خردستیز،

«مرده باد» 

است. 

در حالیکه «اولین کلام»  سیاوش در شعر اول، مبتنی بر «زنده باد» بود:

دارَمَت پیام

ای امام

که زبان خاکیانم و رسول رنج

بر تو ام (بر تو از من) درود،

بر تو ام (بر تو از من) سلام!

آمدی، خوشامدی

پیش پای تست ای خجسته پی که خلق

می کند قیام.

با تو دست می دهند

با تو گام می نهند

با تو راه حق به روی خویش باز می کنند

با تو قبله را نماز می کنند

با تو می برند روز پر ستیزه را به شام.

 

۲

مرگ بر تو ای حرامی نه در خور ثنا و احترام!

معنی تحت اللفظی:

مرگ بر تو ای راهزنی که سزاوار درود و دعا و احترام نیستی.

جای « خجسته پی» در خطابیه اول را اکنون «حرامی» منفور گرفته است.

 

سؤال اکنون این است که چی شده است؟

خمینی که تغییری نیافته است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر