فریدون تنکابنی
درنگی
از
شین میم شین
کودک استثنایی
ما این اثر تنکابنی را نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم:
۱
همین که نوزاد به دنیا آمد، پزشک ضربهای به پشتش زد تا مانند همه نوزادان نفس بکشد و به گریه بیفتد.
ایراد اساسی این جمله اول این اثر تنکابنی در عدم تمیز و یا تمییز قابله از پزشک توسط تنکابنی است.
معمولا و قاعدتا
زائو و یا قابله روند وضع حمل و زایمان را کنترل می کند و ضربه بر باسن نوزاد می زند تا جیغ بزند و نفس بکشد و نه پزشک و نه به پشت نوزاد.
در شرایط استثنائی
یعنی
در شرایطی که وضع حمل و زایمان طبیعی دشوار و امکان ناپذیر باشد،
روند زایمان را جراح به عهده می گیرد و نوزاد با سزارین از بطن مادر بیرون آورده می شود و نه پزشک.
سؤال این است که چرا کسی موقع خواندن اثری نمی اندیشد و تصحیحش نمی کند؟
خرافه رایج در کشور گل و بلبل در رابطه با شعر
این است که از شعرا نباید انتظار تره خرد کردن برای رئالیته (واقعیت) و راسیونالیته (عقلانیت) را داشت
و
دست شعرا را باید یاز گذاشت تا هر جفنگ ایرئال (ضد واقعی) و ایراسیونال (ضد عقلی) را به خورد خواننده خرفت و خر بدهند و خرفت تر و خرترش سازند و جامعه را به طویله تبدیل کنند.
ظاهرا
خرافه رایج در رابطه با شعر به بقیه فرم های هنری هم بسط و تعمیم داده شده است.
دلیل دیگر پرهیز و ترس از انتقاد
سابقه به اصطلاح سیاسی هنرمند است.
اگر هنرمند سیاسی باشد و به هر دلیلی زندان کشیده باشد و کشته شده باشد،
مورد عفو و اغماض خلایق مصرف کننده آثار هنری قرار می گیرد
و
هر زباله او به عنوان اثری هنری جا زده می شود و به زر رخید و فروش می شود.
مثال بارز در این زمینه
«صدای میرا»ی سلطانپور و «قصه» های بهرنگی برای کودکان بخت برگشته و گند و گاو مسائل «تربیتی» او و «قصه» ملخها اثر بهروز دهقانی و غیره بوده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر