۱۴۰۴ خرداد ۸, پنجشنبه

درنگی در شعری از محمد زهری تحت عنوان «آزار تنهایی» (۴)

 


محمد زهری

 درنگی

از

شین میم شین


آزار تنهایی
 
هوای خانه، سنگین است و افسرده است
گلی، بی آب، در گلدان روی میز، پژمرده است
...
غبار آینه، پوشیده راه جلوه های پاک را بر خویش
چراغ سقف، لرزان است از تشویش
ورق های کتاب نیمه بازی، منتظر مانده است دست آشنایی را

 معنی تحت اللفظی:

عذاب بیکسی

هوای خانه افسرده و سنگین است.

کسی نبوده است که به گل در گلدان که روی میز قرار دارد، آب بدهد

 نتیجه اش، پژمرده گشتن گل در گلدان است.

آیینه هم از فرط غبار گرفتگی قادر به انعکاس اشیاء نیست.

 از فرط تشویش لرزه بر اندام لامپ آویزان از سقف افتاده است.

کتابی نیمه باز مانده است و کتابخوانی نیست که ورقش بزند.

 

  سؤال این بود که چرا شاعر افسرده است؟ 

 

دلیل چشمگیر افسردگی شاعر

 تنهایی او ست.

همه اوصاف شاعر از محیط تنگ زیست، دال بر این است که همسر شاعر خانه نبوده است.

۱

هوای خانه افسرده و سنگین است.

 

دلیل آلودگی هوای خانه این است که وسایل خانگی 

گردگیری نشده اند

و

گردگیری  کسب و کار زنان است.

چون در هر خانه و کارخانه تقسیم کار هست.


۲

کسی نبوده است که به گل در گلدان که روی میز قرار دارد، آب بدهد

 نتیجه اش، پژمرده گشتن گل در گلدان است.

  

این هم کسب و کار زنان است. 


۳

آیینه هم از فرط غبار گرفتگی قادر به انعکاس اشیاء نیست. 

 

گردگیری و نظافت آیینه هم کسب و کار زنان است.

۴

 از فرط تشویش لرزه بر اندام لامپ آویزان از سقف افتاده است.

غیاب همسر و کودکان به پریشانی خاطر شاعر منجر شده است

و

پریشانی خاطر شاعر به پریشانی خیالی عناصر محیط زیست او.

 

۵

کتابی نیمه باز مانده است و کتابخوانی نیست که ورقش بزند.

 

نیمه باز ماندن کتاب هم به دلیل غایب همسر و کودکان کتابخوان و کتاب جمع و جور کن است و هم نتیجه افسردگی خود شاعر.

 

دلیل دیگر افسردگی شاعر

تعلقات طبقاتی اشرافی او ست.

دلیل قرابت شاعر به نصرت رحمانی پسیمیست و نیهلیست هم احتمالا همین تعلقات طبقاتی، علیرغم داشتن تمایلات توده ای است.


دلیل دیگر افسردگی شاعر

نیروی عادت به همبایی است.

ای بسا تنهایان که از تنهایی احساس آسودگی می کنند و نه آزار.

تنهایی فی نفسه نعمت بزرگی است.

تنهایی فرصت بزرگی برای هماندیشی با واسطه (مطالعه) و خود اندیشی و کار فکری و هنری و مرور تجارب و خاطرات و تأملات است.

علما و فلاسفه و هنرمندان

حتی در ضمن همبایی تنها هستند.

چون چنان غرق در کار فکری خویش اند که از محیط خود چه بسا غافلند.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر