
ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن
تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ
فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى
الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾
[ الأنعام: ۳۵]
و اگر روی گردانی آنها بر تو گران آمده است،
پس اگر می توانی نقبی در زمین (بزنی) یا نردبانی به آسمان بجوی،
آنگاه نشانه ای (دیگر) برای آنها بیاوری!
(پس چنان کن).
و اگر خدا بخواهد آنها را بر هدایت گرد می آورد،
پس هرگز از نادانان مباش.
کریم
در این آیه،
به صدور رهنمودی مبتنی بر خودفریبی و عوامفریبی دررابطه با روی گردانی منکرین از او مبادرت می ورزد:
۱
و اگر روی گردانی آنها بر تو گران آمده است،
پس اگر می توانی نقبی در زمین (بزنی) یا نردبانی به آسمان بجوی،
آنگاه نشانه ای (دیگر) برای آنها بیاوری!
(پس چنان کن).
کریم
اگر بتواند باید یکی از دو کار زیر را انجام دهد:
یا باید نقبی بر زمین بزند
و
یا باید نردبانی به آسمان بگذارد.
نردبان بر آسمان؟
این اما به چه معنی است؟
چرا الله کذایی از کریم چنین انتظار ضد عقلی و ضد علمی و ضد منطقی ئی را دارد؟
این آخر چه راه حلی برای رهایی از انکار حقیقت و حقانیت آیات الهی (احیای اموات) است؟
۲
و اگر خدا بخواهد آنها را بر هدایت گرد می آورد،.
پیش شرط هدایت منکرین، نه اقناع عقلی و علمی و منطقی و تجربی آنان،
بلکه اراده الهی است.
پس نقبی زدن بر زمین و نردبان گذاشتن بر آسمان برای چیست؟
۳
پس هرگز از نادانان مباش
الله کذایی
نادان پروری نهی کننده از نادانی است.
خرماخور ناهی خرما خواری است.
﴿۞ إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ ۘ وَالْمَوْتَىٰ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ﴾
[ الأنعام: ۳۶]
هرآينه تنها آنان كه مىشنوند مىپذيرند.
و مردگان را خدا زنده مىكند و سپس همه به نزد او بازگردانده مىشوند.
کریم
در این آیه، پیش شرط پذیرش دعاوی خود را شنیدن صدای خود می داند.
کریم دلیل انکار دعاوی خود را نه در لیاقتت فکری و عقلی و منطقی و توان خوداندیشی منکرین، بلکه در کر بودن آنان می داند.
یعنی
ایراد ارگانیکی و حسی به آنها می گیرد.
اگر کسی به اراده الهی کر نباشد و دعاوی کریم را بشنود، بیشک و تردید ایمان می آورد.
کریم
در این آیه، عملا به خودش تسکین می دهد.
دست به خودفریبی و ضمنا عوامفریبی می زند.
کریم
در جای دیگر
منکرین رابه لالیت و کریت و کوریت و خریت متهم می کند:
صم بکم عمی، فهم لایعقلون
بعد بدون اینکه به روی مبارک خود بیاورد، ادعای مربوط به احیای اموخود را موبه مو تکرار می کند:
و مردگان را خدا زنده مىكند و سپس همه به نزد او بازگردانده مىشوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر