درنگی
در
از
شین میم شین
هنر از دیدگاه مارکسیستی
مهرداد پرولتاریا
رئالیسم سوسیالیستی
(Socialist Realism)
در دوران اتحاد جماهیر شوروی،
مثال سوم حریف:
سبک رسمی هنر،
رئالیسم سوسیالیستی بود.
این سبک تأکید داشت
بر
نشان دادن واقعیت اجتماعی از دیدگاه پرولتاریا
ترویج ارزشهای سوسیالیستی:
نشان دادن واقعیت اجتماعی از دیدگاه پرولتاریا
ترویج ارزشهای سوسیالیستی:
کار،
همبستگی،
امید به آینده
آنچه که حریف به عنوان سبک هنری،
رئالیسم سوسیالیستی تصور و تصویر می کند،
نه ربطی به هنر دارد، نه ربطی به رئالیسم و نه ربطی به سوسیالیسم.
از مثال های حریف این بی ربط بودن سبک هنری کذایی نعره می زند.
مثال اول حریف:
نقاشیهای «ایلیا ریپین»
نقاشیهای «ایلیا ریپین»

ایلیا یفیموویچ رپین
( ۱۸۴۴ - ۱۹۳۰)
نقاش برجسته روسی در سبک رئالیسم بود که از او آثار جالب توجهی به یادگار مانده است.
ویکی پیدیا
مثال دوم حریف:
مجسمههای «ورا موخینا»
در شوروی
که کارگران، دهقانان و
سربازان را در حال ساختن جامعهای نوین و برابر نشان میدادند.

ورا ایگناتیوانا موشینا
( ۱۸۸۹- ۱۹۵۳)
مجسمهساز و نقاش برجسته اتحاد جماهیر شوروی
او با نام «ملکه مجسمهسازی اتحاد جماهیر شوروی» شناخته میشود.
رمانهایی مثل «چگونه فولاد آبدیده شد»، نوشتهی نیکولای استروفسکی.

چگونه فولاد آبدیده شد
یک رمان واقعگرایی سوسیالیستی
نیکولای استراوسکی
(۱۹۳۶–۱۹۰۴)
این کتاب با ۳۶٫۴ میلیون نسخهٔ فروخته شده، یکی از پرفروشترین کتابهای تمام دوران و پرفروشترین کتاب به زبان روسی
رمان شرححال زندگینامهای نویسنده آن نیکولای استراوسکی است.
در زندگی واقعی پدر استراوسکی درگذشت و مادرش به عنوان آشپز کار میکرد.
با پیوستن به ارتش سرخ، چشم راست خود را بر اثر آتش توپخانه در طول جنگ از دست داد.
کتاب چگونگی آبدیده شدن پاول کورچاگین را بیان می کند که از ابتدای زندگی با کار کردن برای کولاک ها رنج و سختی بسیاری متحمل می شود و برای اولین بار با نجات دادن فئودور ژوخرای در مسیر مبارزه سیاسی قرار می گیرد.
او بار ها حین مبارزه سیاسی با مرگ رو در رو می شود ولی هر بار از چنگال آن می گریزد تا در نهایت آبدیده می شود.
ما اینجا نه با رئالیسم سوسیالیستی، بلکه با «هنر» استالینیستی سر و کار داریم که کاریکاتوری تهوع آور از هنر است.هنر موسوم به رئالیسم سوسیایلستی
باید تعریف مارکسیستی شود.
مثال:
در ایران حریفی مجسمه رضاشاه را می سازد و در مسکو مجسمه لنین و استالین و در چین مجسمه مارکس و مائو را.
در قرون مختلف نقاشی سیب زمینی خور ها و کشاورزان و کارگران و غیره کشیده شده اند.
چه تفاوت ماهوی بین این مجسمه ها و نقاشی ها وجود دارد؟
آیا این مجسمه ها و نقاشی ها انعکاس هنری ـ رئالیستی مثلا هویت و ماهیت و شخصیت و بیوگرافی و طرز تفکر این افرادند؟
رمان کذایی «چگونه فولاد آبدیده شد»
اصلا ارمان محسوب می شود؟
اصلا ثری هنری محسوب می شود و یا هارت و پورت بیوگرافیکی با خرافات استالینیستی؟
چگونه می توان زباله هایی تبلیغاتی ـ باسمه ای و سطحی و عوامفریبانه از این قبیل را
جزو هنر تلقی کرد،
چه رسد به اینکه رئالیستی باشد و ضمنا سوسیالیستی باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر