درنگی
از
شین میم شین
هوشنگ ابتهاج
ای غم، تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی؟
دیگر به یاد ِ کس نمی آید
آغاز ِ این راه ِ هراس انگیز
چونان که خواهد رفت از یاد ِ کسان افسانه ی ما نیز!
معنی تحت اللفظی:
غم همراه دیرین کاروان سوگواران شخصیت ها ست.
کاروانی که آغاز راه هراس انگیزش از یادها رفته است.
بسان افسانه ما که از یادها خواهد رفت.
سایه
در این شعر، بشریت را به سه دسته طبقه بندی می کند:
۱
شهدا
(شخصیت های مثبت متعالی)
۲
جانیان و جلادان
(ددان و درندگان)
۳
اکثریت قریب به اتفاق سوگواران
سایه
خود را جزو سوگواران محسوب می دارد.
راه شهدا و یا راه کاروان سوگواران
به زعم سایه
راه هراس انگیز دیرینه ای است.
توده تاریخساز
در جامعه ـ تئوری و جامعه «شناسی» سایه
در بدترین حالت،
تماشاچی
و
در بهترین حالت، سوگوار است.
یعنی
بی بو و بی خاصیت و به درد نخور است.
حتی
کاروان بیشمار شهدا
رونده و رهرو و رهسپری بیش نیست.
یعنی
نقشی جز ایثار خرکی بازی نمی کند.
سایه
با ما و بی ما آن دلاویز ِ کهن زیبا ست
در راه بودن سرنوشت ِ ما ست
روز ِ همایون ِ رسیدن را
پیوسته باید خواست.
معنی تحت اللفظی:
آن دلاویز دیرین زیبا ست.
فرق هم نمی کند که ما سوگواران، باشیم و یا نباشیم.
سرنوشت ما سوگواران
در راه بودن است
و
وظیفه و تکلیف ما،
خواستن روز خجسته رسیدن به مقصد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر