۱۳۹۲ بهمن ۲۱, دوشنبه

نقل قول هائی از این و آن (87)

مجید عبدالرحیم پور  
مواضع چریک های فدایی خل 
در برابر استقرار نظام جمهوری اسلامی 
سرچشمه:
اخبار روز

مسعود بهبودی   
«هم او و همفکرانش بودند که جانانه سازمان خود را در خط امام اعلام کردند 
و در راه شکوفایی منجلاب جمهوری اسلامی از تمام پرنسیب های اخلاقی دور شدند.
با او و امثال او گفتگو کردن اتلاف وقت است و باید به زمان اجازه داد که آنها را به فراموشی بسپارد! »
(آرمان)

·        من این مطلب را نخوانده ام.
·        خصم و خادم کسی هم نیستم.
·        فقط می خواهم اگر مفتش اعظم، حضرت احمد صلاحی، صلاح بدانند و اجازه دهند، در رابطه با کامنت آرمان با ترس و لرز از تهمت و تف و توهین، حرفی بزنم.

الف
·        اولا این حق هر انجمنی (حزب، سازمان، گروه)  است که هر مشی سیاسی که اعضای آن با توجه به منافع خود درست تشخیص می دهند، اتخاذ کند.

1
·        با پوزش پیشاپیش، این به هیچکسی در خارج از این جریان ربطی ندارد.

2
·        دموکراسی هم همین است:
·        هر انجمنی خودمختارانه و آزادانه موضع بگیرد و ثمرات تلخ و شیرین موضع خود را درو کند.

3
·        می توان در صورت داشتن شعور تئوریکی مشی هر انجمنی را تحلیل کرد، خطاها را علت یابی و ریشه یابی نمود، از  تصمیمات متخذه درس آموخت، ولی نمی توان کسی را به دلیل مشی سیاسی خویش تکفیر و تحقیر و تخریب و ترور کرد.

4
·        مبارزه ایدئولوژیکی در نهایت جدیت و قاطعیت به همین دلیل ضرور و صرفنظرناپذیر است.
·        دلایل قوی باید و معنوی. (سعدی) 

ب
·        ثانیا ائتلاف ها، اتحادها و حتی پیمان های سیاسی تازگی ندارند.
·        استالین با هیتلر پیمان عدم تجاوز می بندد.
·        مائو با چیانکایچک یعنی با قاتل خیلی از یارانش و حتی نامزدش پیمان اتحاد عملی بر ضد میلیتاریسم  ژاپن می بندد.
·        بستن پیمان با فوندامنتالیسم شیعی که جرم و جنایت نیست.

ت
·        ثالثا مجید عبدالرحیم پور بنظر من، صادق ترین فرد در سازمان اکثریت است، اگر در کره ارض نباشد.
·        انسان فوق العاده نجیب و شریفی است.
·        اگر آرمان با فرشته ای از این دست، حاضر به بحث متمدنانه نباشد، باید قید هماندیشی (بحث)  با همنوع را بزند.
·        چون بدشواری می توان نجیب تر و شرمگین تر از مجید احدی پیدا کرد.

پ
·        رابعا اگر قرار بر این باشد که قید هماندیشی با همنوع را بزنیم، باید مسلسل برداریم و شقیقه همدیگر را به رگبار ببندیم.
·        چنین وضعی اما به نفع کسی تمام نخواهد شد.
·        برتولت برشت می گفت:
·        اگر گاوها و گوسفندها هماندیشی می کردند، کشتارگاه ها تعطیل می شدند.
·        حق هم داشت، خردمند خادم خلق ها.

ث
·        در مثل مناقشه نیست.
·        ولی باید توجه داشت که عقد پیمان ها نه کرد و کاری بی محتوا و  فرمالیته، بلکه اقداماتی با محتوا و با پیامدهائی اند.
·        شما شورتان به احتمال قوی غول آسا ست.
·        شور عاطفی اما همیشه در رابطه معکوس با شعور نظری (تئوریکی)  تشکیل می شود.

ج
·        بر خلاف تصور شما خیلی از سران چپ در ایران پس از پیروزی فوندامنتالیسم فئودالی ـ روحانی (شاید هم در سراسر عمر خود) همان روش و منشی را پیش می گیرند که استالین گرفته بود و در مقیاس ملی ضایعاتی را در همان حد وارد می آورند که استالین در مقیاس بین المللی وارد آورده است.
·        منظورم فقط عقد پیمان با هیتلر نیست.
·        چون من از چند و چون شرایط در آن دوره خبر ندارم.

·        مقایسه اما بی دلیل نیست، اگر کسی مقایسه کند.
·        من فط مثال آوردم. 
ح
·        ضمنا وقتی شما به هر دلیلی در خمینی نماینده خلق را ببینی، بطور منطقی هر مخالف او را دشمن خلق تصور خواهی کرد و متناسب با تصور خود واکنش نشان خواهی داد.

1
·        عمل آدمی بوسیله نظر او تعیین می شود.

2
·        کرد و کار آدمیان همیشه از کله می گذرد.  

3

·        فرق عنکبوت با نساج همین است:
·        فرق زنبور با عمله و بنا نیز. 
4

·        عمله و بنا بر خلاف زنبور کلبه ای را که می خواهند بسازند، پیشاپیش در کله خود می سازند و بعد با مصالح  ساختمانی به ایده و ذهنیت خود مادیت و عینیت می بخشند.

5
·        اگر ایرادی به رهبران اینجا و استالین و شرکاء آنجا وارد است، نه در بستن و یا نبستن پیمان ها، بلکه در فقر فلسفی هر دو ست.
·        در ناتوانی از شناخت ماهیت چیزها و کس ها ست، مثلا در ناتوانی از تمیز دوست و دشمن است.

6
·        اگر سن مان اجازه می دهد، بهتر است که کفه ترازو را به نفع شعورمان سنگین تر کنیم تا از قافله تمدن بشری بیشتر از این عقب نمانیم.

7

·   تخریب همنوعان به بهانه اشتباهات شان بی ثمر و بی رحمانه است.
·        چون آنها به اندازه کافی بابت اشتباهات خود پرداخته اند.

8
·        نظرات آنها اما مانده است و باید نقد دیالک تیکی شوند تا دوباره جامه عمل نپوشند و فاجعه نیافرینند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر