مجید عبدالرحیم پور
مواضع چریک های فدایی خل
در برابر استقرار نظام جمهوری اسلامی
سرچشمه:
اخبار روز
مسعود بهبودی
«هم
او و همفکرانش بودند که جانانه سازمان خود را در خط امام اعلام کردند
و در راه
شکوفایی منجلاب جمهوری اسلامی از تمام پرنسیب های اخلاقی دور شدند.
با
او و امثال او گفتگو کردن اتلاف وقت است و باید به زمان اجازه داد که آنها را به
فراموشی بسپارد! »
(آرمان)
·
من این مطلب را نخوانده ام.
·
خصم و خادم کسی هم نیستم.
·
فقط می خواهم اگر مفتش اعظم، حضرت احمد صلاحی، صلاح
بدانند و اجازه دهند، در رابطه با کامنت آرمان با ترس و لرز از تهمت و تف و توهین،
حرفی بزنم.
الف
·
اولا این حق هر انجمنی (حزب، سازمان، گروه) است که هر مشی سیاسی که اعضای آن با توجه به
منافع خود درست تشخیص می دهند، اتخاذ کند.
1
·
با پوزش پیشاپیش، این به هیچکسی در خارج از این جریان
ربطی ندارد.
2
·
دموکراسی هم همین است:
·
هر انجمنی خودمختارانه و آزادانه موضع بگیرد و ثمرات تلخ
و شیرین موضع خود را درو کند.
3
·
می توان در صورت داشتن شعور تئوریکی مشی هر انجمنی را
تحلیل کرد، خطاها را علت یابی و ریشه یابی نمود، از تصمیمات متخذه درس آموخت، ولی نمی توان کسی را
به دلیل مشی سیاسی خویش تکفیر و تحقیر و تخریب و ترور کرد.
4
·
مبارزه ایدئولوژیکی در نهایت جدیت و قاطعیت به همین دلیل
ضرور و صرفنظرناپذیر است.
·
دلایل قوی باید و معنوی. (سعدی)
ب
·
ثانیا ائتلاف ها، اتحادها و حتی پیمان های سیاسی تازگی
ندارند.
·
استالین با هیتلر پیمان عدم تجاوز می بندد.
·
مائو با چیانکایچک یعنی با قاتل خیلی از یارانش و حتی
نامزدش پیمان اتحاد عملی بر ضد میلیتاریسم ژاپن می بندد.
·
بستن پیمان با فوندامنتالیسم شیعی که جرم و جنایت نیست.
ت
·
ثالثا مجید عبدالرحیم پور بنظر من، صادق ترین فرد در
سازمان اکثریت است، اگر در کره ارض نباشد.
·
انسان فوق العاده نجیب و شریفی است.
·
اگر آرمان با فرشته ای از این دست، حاضر به بحث متمدنانه
نباشد، باید قید هماندیشی (بحث) با همنوع
را بزند.
·
چون بدشواری می توان نجیب تر و شرمگین تر از مجید احدی پیدا
کرد.
پ
·
رابعا اگر قرار بر این باشد که قید هماندیشی با همنوع را
بزنیم، باید مسلسل برداریم و شقیقه همدیگر را به رگبار ببندیم.
·
چنین وضعی اما به نفع کسی تمام نخواهد شد.
·
برتولت برشت می گفت:
·
اگر گاوها و گوسفندها هماندیشی می کردند، کشتارگاه ها
تعطیل می شدند.
·
حق هم داشت، خردمند خادم خلق ها.
ث
·
در مثل مناقشه نیست.
·
ولی باید توجه داشت که عقد پیمان ها نه کرد و کاری بی
محتوا و فرمالیته، بلکه اقداماتی با محتوا
و با پیامدهائی اند.
·
شما شورتان به احتمال قوی غول آسا ست.
·
شور عاطفی اما همیشه در رابطه معکوس با شعور نظری (تئوریکی)
تشکیل می شود.
ج
·
بر خلاف تصور شما خیلی از سران چپ در ایران پس از پیروزی
فوندامنتالیسم فئودالی ـ روحانی (شاید هم در سراسر عمر خود) همان روش و منشی را پیش
می گیرند که استالین گرفته بود و در مقیاس ملی ضایعاتی را در همان حد وارد می
آورند که استالین در مقیاس بین المللی وارد آورده است.
·
منظورم فقط عقد پیمان با هیتلر نیست.
·
چون من از چند و چون شرایط در آن دوره خبر ندارم.
·
مقایسه اما بی دلیل نیست، اگر کسی مقایسه کند.
·
من فط مثال آوردم.
ح
·
ضمنا وقتی شما به هر دلیلی در خمینی نماینده خلق را ببینی،
بطور منطقی هر مخالف او را دشمن خلق تصور خواهی کرد و متناسب با تصور خود واکنش
نشان خواهی داد.
1
·
عمل آدمی بوسیله نظر او تعیین می شود.
2
·
کرد و کار آدمیان همیشه از کله می گذرد.
3
·
فرق عنکبوت با نساج همین است:
·
فرق زنبور با عمله و بنا نیز.
4
·
عمله و بنا بر خلاف زنبور کلبه ای را که می خواهند بسازند،
پیشاپیش در کله خود می سازند و بعد با مصالح
ساختمانی به ایده و ذهنیت خود مادیت و عینیت می بخشند.
5
·
اگر ایرادی به رهبران اینجا و استالین و شرکاء آنجا وارد
است، نه در بستن و یا نبستن پیمان ها، بلکه در فقر فلسفی هر دو ست.
·
در ناتوانی از شناخت ماهیت چیزها و کس ها ست، مثلا در
ناتوانی از تمیز دوست و دشمن است.
6
·
اگر سن مان اجازه می دهد، بهتر است که کفه ترازو را به
نفع شعورمان سنگین تر کنیم تا از قافله تمدن بشری بیشتر از این عقب نمانیم.
7
· تخریب همنوعان به بهانه اشتباهات شان بی ثمر و بی رحمانه
است.
·
چون آنها به اندازه کافی بابت اشتباهات خود پرداخته اند.
8
·
نظرات آنها اما مانده است و باید نقد دیالک تیکی شوند تا
دوباره جامه عمل نپوشند و فاجعه نیافرینند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر