ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنسِ
وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾
[ الأنعام: ۱۱۲]
و همچنين براى هر پيامبرى
دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم.
براى فريب يكديگر، سخنان آراسته القا مىكنند.
اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند.
پس با افترايى كه مىزنند رهايشان ساز؛
۱
و همچنين براى هر پيامبرى
دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم.
کریم
در این آیه،
عینا و عملا
دیالک تیک الله و ابلیس
را
به شکل دیالک تیک انبیاء و ابالسه (شیاطین) بسط و تعمیم می دهد.
و
نقش تعیین کننده را در این دیالک تیک از آن الله (انبیاء) می داند.
کریم
ابالسه را مخلوقات الهی می داند.
یعنی
وجود ابالسه بنا بر مشیت الهی (یعنی به طور جبری و ضرور) است.
کریم
ابالسه
را
هم
دیالک تیکی از انس و جن می داند.
منظور از انس،
انسان مادی و مشخص و عینی با منشاء خاکی است
و
منظور از جن،
موجوداتی غیر مادی و نامحسوس و نامرئی با منشاء آتشین.
اجنه هم در قاموس کریم،
دیالک تیکی از الهی و ابلیسی اند.
مبنای همه این دیالک تیک ها
دیالک تیک خیر و شر و دیالک تیک نور و ظلمت است
که
چه بسا به خطا به مثابه دوئالیسم خیر و شر، هابیل و قابیل، الله و ابلیس مطرح می شوند.
مؤسس دوئالیسم نور و ظلمت
مانی پیامبر بوده است.
از این رو در فلسفه غرب، دوئالیسم را مانیچه ئیسم هم می نامند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر