۱۴۰۴ تیر ۲۷, جمعه

درنگی درمفهوم فقهی ـ «فلسفی» تکوین (۱۵)

       

فلسفه مَشّاء یا مکتب مشاء 

مکتبی از فلسفه است که از آموزه‌های ارسطو الهام می‌گیرد.

ویکی پیدیا

 

درنگی

از

شین میم شین


تکوین از دید متکلمان

جریان تکوین، به معنیِ یکی از راههای آفرینش و ایجاد در جهانِ مادی، 

با وجود یافتنِ صورتهای بی‌شمار یکی پس از دیگری بر اشیاء، 

در اندیشۀ متکلمانِ مسلمان، 

درواقع پاسخی است به اعتراض آن دسته از طبیعت‌گرایان که خداوند را از ابداع در جهانِ مادی ناتوان می‌دانسته‌اند.

این فرمایش حریف 

ربطی به تعریف تازه ای از مفهوم (و نه جریان) تکوین ندارد.

به نظر متکلمان تکوین یکی از راه های آفرینش هستی است

و

آفرینش هستی به طور سلسله مراتبی صورت گرفته است

که

قبل از متکلمان مسلمان، متکلمان ارمنی هم گفته اند.

حرف حریف این است که تکوین با ابداع فرق دارد.

این را قبلا هم شنیده ایم.

اکنون اداعا می شود 

که 

طبیعتگرایان (؟) به وجود خداوند اعتقاد داشته اند.

ولی بر آن بوده اند که خداوند عرضه ابداع جهان مادی را ندارد.

یعنی فقط عرضه خلق جهان روحی را دارد؟


اینکه جریانی و مکتبی فقهی و یا فلسفی نمی شود.


ناصرخسرو 

در پاسخ اعتراض محمدبن زکریای رازی ، می‌گوید 

که

 ابداع پدید آوردن جسمی است که در جهان نباشد.

 آنچه در جهان است، همه در جای خویش است 

و 

بنابراین، عالم مادی عالم پُری (ملأ) است و ابداع در آن محال است.

 این از عجز خدا نیست، 

ترتیبِ ایجاد در این جهان چنین است که هم هیولا و هم قوۀ او برای پذیرفتن صورتهای گوناگون به طریق ابداع آفریده شده‌اند تا صنع، یعنی تکوین انجام پذیرد
 

ناصر خسرو 

ابداع را به مثاله خلق چیزی از نیستی می داند.

خوب.

طبیعتگرایان کذایی مثلا محمد زکریای رازی ابداع را یعنی خلق چیزی از نیستی را محال می دانند.

ناصر خسرو دلیلی و ظاهرا بحثی راجع بر صحت و واقعیت (واقعی بودن) ابداع

 یعنی خلق چیزهای مادی و فکری از نیستی ندارد.

ناصر خسرو 

خود را به کوچه علی چپ می زند و می گوید که جهان مادی وجود دارد و مبتنی بر تکوین است.

یعنی در تشکیل و تخریب است.

این اما چه ربطی به ابداع و زکریا دارد؟

این ادعا

هم مبتنی بر قبول وجود خدا از سویی

 و 

هم مبتنی بر خلق جهان مادی و یا بی ربطی جهان مادی به بود و نبود خدا از  سوی دیگر است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر