شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت چهاردهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
اگر عز و جاه است و گر ذل و قید
من از حق شناسم، نه از عمر و زید
معنی تحت اللفظی:
اگر عزت و پست و مقام به نصیب ببرم
و
اگر ذلت و زندان،
برایم یکسان است.
چون من هر دو را از حق (پادشاه) می دانم و نه از این و آن.
سعدی
در این بیت شعر،
حلقه اول زنجیر علیت را تعیین می کند و آن را نه شاه، بلکه حق (خدا) می نامد.
این تحریف دال بر صحت نظر ما ست
که
خدا
انعکاس انتزاعی ـ آسمانی اعضای طبقات حاکمه است که خوانین و سلاطین عالی رتبه ترین نمایندگان آنها هستند.
سعدی
ضمنا
همه کاسه ها و کوزه ها را بر سر حق خرد و خراب می کند و عمرو و زید را و عملا شاه و عمال دولتی او را تبرئه می کند.
آنچه که ما به طور منطقی پیشگوئی می کردیم، عملی می شود.
سلطان جای خود را به حق (انعکاس آسمانی ـ انتزاعی سلاطین) می دهد و خود به مأموری معذور و بی گناه مبدل می شود.
بدین طریق است که حافظ یک گام فراتر از سعدی مینهد و علاوه بر سلاطین و مأموران و شکنجه گران و جلادان، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آنها، یعنی ملائکه و اجنه و فلک و چرخ و سپهر و دهر و گردون را نیز تبرئه می کند و گناهکاری جز شخص شخیص خدا باقی نمی ماند:
راز درون پرده چه داند فلک، خموش
ای مدعی، نزاع تو با پرده دار چیست.
معنی تحت اللفظی:
فلک شبیه غلام پرده داری لال و کر و خر است و از اسرار درون پرده بی خبر است.
ای منتقد برای چی با فلک (غلام پرده دار) در می افتی؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر