۱۴۰۴ مرداد ۲, پنجشنبه

درنگی درمفهوم فقهی ـ «فلسفی» تکوین (۱۹)

        

فلسفه مَشّاء یا مکتب مشاء 

مکتبی از فلسفه است که از آموزه‌های ارسطو الهام می‌گیرد.

ویکی پیدیا

 

درنگی

از

شین میم شین

 

  هیولای اولی

 
هیولای اولی در پایین‌ترین درجۀ هستی قرار می‌گیرد. وجود از بالاترین مرتبۀ موجودات، یعنی عقل اول ، به‌تدریج به آن می‌رسد، چنان‌که تقریباً به نیستی نزدیک می‌گردد. پس هیولانه ذاتِ مخصوص به خود دارد، نه جوهرِ تعیین یافته است؛و هیچ حیثیتی جز امکان و قوۀ قبول ندارد.
 

هیولای اُولی

در فلسفه،

 ماده نخستین یا هیولای اولی 

حقیقت و واقعیتی در عالم ماده است که قوه و استعداد محض بوده،

 آمادگی پذیرش هر صورتی اعم از صورت جسمیه و صور نوعیه بسائط و صور نوعیه ترکیبی 

را دارد.

اما در عرفان اسلامی،

 به سبب شباهت‌های ماده نخستین در فلسفه و نفس رحمانی، با وجود

 تفاوت‌های بنیادین آنها،‌ 

واژه هیولای اولی 

را 

بر نفس رحمانی اطلاق کرده‌اند؛ 

زیرا نفس رحمانی نیز مانند هیولای اولی، قابلِ همه صورت‌های موجود در عالم است و همه تعینات را می‌پذیرد؛ 

یعنی ماده اساسی‌ای که تعینات مختلف نظام هستی را می‌سازد 

همان نفس رحمانی و ظهور سریانی وجود خداوند است. 

بنابراین هیولای اُولی در عرفان به عالم ماده اختصاص نداشته، 

در سرتاسر ماسوی الله جریان دارد؛‌

 افزون بر اینکه هیولای اولای عرفانی 

مثل ماده نخستین فلسفی

 قوه محض نیست؛ 

بلکه هم قوه است و هم فعلیت

از جهتی قوه است و از جهتی فعلیت

از جهتی فاعل است و از جهتی قابل.

(ر.ک: اسفار، ج۲، ص۳۲۹)

قیصری در این رابطه می گوید :

المراد بالهیولی هنا هو الهیولی الکلیه التی تقبل صور جمیع الموجودات الروحانیه و الجسمانیه و هو الجوهر کما بینه فی کتابه المسمی بإنشاء الوائر

(قیصری، ‌شرح فصوص الحکم، تصحیح آشتیانی، ص ۷۹۰)

منظور از هیولا در اینجا همان هیولای کلی است که صورت تمام موجودات روحانی و جسمانی را به خود می پذیرد که آن همان جوهر است ، 

همان گونه که ابن عربی در کتابش انشاء الدوائر تبیین کرده است.

قیصری باز در جای دیگر می گوید:

و إذا أخذت بشرط أن تکون قابله للصور النوعیه الروحانیه و الجسمانیه فهی مرتبه الاسم القابل و رب الهیولی الکلیه المشار الیه بالکتاب المسطور و الرق المنشور

(قیصری، ‌شرح فصوص الحکم، تصحیح آشتیانی، ص ۱۱)

اگر حقیقت وجود را به شرط این که قابل صورت های نوعی روحانی  و جسمانی باشد اعتبار کنی ، 

حاصل همان مرتبه اسم قابل و رب هیولای کلی است که آن را کتاب مسطور یا رق منشور نیز خوانند.

ادامه دارد.

 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر