ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ
تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ ۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ
عَلِيمٌ﴾
[ الأنعام: ۱۰۱]
پديد آورنده آسمانها و زمين است.
چگونه او را فرزندى باشد، و حال آنكه او را همسرى نيست.
هر چيزى را او آفريده است و به هر چيزى داناست.
کریم
در این آیه،
ادعای مسبحیت را مبنی بر فرزند خدا بودن عیسی مسیحبه چالش می کشد:
دلیل کریم این است که خدا همسری نداشته است تا فرزندی بزاید.
نطفه عیسی مسیح در اثر فوت جبرئیل بر مچ مریم بسته شده است.
خدا
خالق است و نه مخلوق.
خدا
ضمنا آسمان ها و زمین را خلق کرده است و شناخت عمیقی از مخلوقات خود دارد.
در این آیه کریم
تئوری شناخت علمی او تبیین می یابد که به لحاظ معینی شبیه تئوری شناخت مارکسیستی است:هر چيزى را او آفريده است و به هر چيزى داناست.
معنی تحت اللفظی:
پیش شرط شناخت چیزی، تولید آن چیز است.
این حقیقت امر در تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی
در دیالک تیک تئوری و پراتیک تبیین می یابد:
پراتیک (کار)
هم زادگاه تئوری است
و
هم محک مطمئن برای اثبات صحت و سقم تئوری است.
مولد هر چیزی
در روند تولید و در اثر تولید
نه تنها به شناخت آن چیز، بلکه همزمان به خودشناسی و لیاقت معرفتی خود شناسی نایل می آید.
کار
منبع مادی و واقعی تفکر است.
اگر بشر مجبور به کار نمی شد، خر می ماند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر