شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت چهاردهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
حافظ
دلا، منال ز بیداد و جور یار، که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن، داد است.
معنی تحت اللفظی:
از ظلم و بیداد دوست، شکوه و شکایت مکن.
دوست
همین بیداد را نصیب تو کرده است و چون بیداد به میل دوست نصیب تو شده است،
پس نه بیداد، بلکه داد است.
در این بیت غزل حافظ،
تئوری شناخت سوبژکتیویستی او
معرفی و تبلیغ می شود:
در تئوری شناخت سوبژکتیویستی
دیالک تیک سوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت وارونه می شود.
یعنی
نقش تعیین کننده از آن سوبژکت شناخت قلمداد می شود.
مثال:
خریت خر
نه در خود خر، بلکه در سوبژکت مربوطه جست و جو و کشف و افشا می شود:
مثلا در خر چران، خر پرور، خرسوار، خرخر، خرفروش و یا خرشناس.
در حالیکه خریت خر در خود خر است و نه در این و آن.
محتوای شناخت هر چیزی، مثلا خری، در خود آن چیز است، مثلا در خود خر است.
بیداد
نمی تواند داد باشد.
بیداد
در قاموس کریم و بعد فردوسی
به معنی ستد بدون داد است.
مثال:
گرفتن نان از دست کسی (ستد) و ندادن معادل درخوری به او به معنی اعمال بیداد (ستم) به او ست.
فرق هم نمی کند که نانستان، دوست آن کس باشد و یا دشمن او.
سرمایه داری که کارگری را به کار می گیرد و دستمزدی به او نمی دهد،
بیدادگر است.
حتی اگر پدر و مادر و خواهر و برادر کارگر باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر