۱۴۰۴ تیر ۳۰, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۷۰)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت چهاردهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

حافظ 

دلا، منال ز بیداد و جور یار، که یار

تو را نصیب همین کرد و این از آن، داد است.

معنی تحت اللفظی:

از ظلم و بیداد دوست، شکوه و شکایت مکن.

دوست

همین بیداد را نصیب تو کرده است و چون بیداد به میل دوست  نصیب تو شده است،

پس نه بیداد، بلکه داد است.

 

در این بیت غزل حافظ،

تئوری شناخت سوبژکتیویستی او 

معرفی و تبلیغ می شود:

در تئوری شناخت سوبژکتیویستی

دیالک تیک سوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت وارونه می شود.

یعنی

نقش تعیین کننده از آن سوبژکت شناخت قلمداد می شود.

 

مثال:

خریت خر

نه در خود خر، بلکه در سوبژکت مربوطه جست و جو و کشف و افشا می شود:

مثلا در خر چران، خر پرور، خرسوار، خرخر، خرفروش و یا خرشناس.

 

در حالیکه خریت خر در خود خر است و نه در این و آن.

محتوای شناخت هر چیزی، مثلا خری، در خود آن چیز است، مثلا در خود خر است.

 

بیداد

نمی تواند داد باشد.

   بیداد

در قاموس کریم و بعد فردوسی

به معنی ستد بدون داد است.

مثال:

گرفتن نان از دست کسی (ستد) و ندادن معادل درخوری به او به معنی اعمال بیداد (ستم) به او ست.

فرق هم نمی کند که نانستان، دوست آن کس باشد و یا دشمن او.

 

سرمایه داری که  کارگری را به کار می گیرد و دستمزدی به او نمی دهد،

بیدادگر است.

حتی اگر پدر و مادر و خواهر و برادر کارگر باشد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر