فریبرز رئیسدانا
(۱۳۲۷)
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک روزبه نوید
ویرایش
و تحلیل از
مسعود
بهبودی
شهاب:
به
نظرتان میراث فیدل کاسترو برای جهان چه بود؟
رئیس
دانا:
در
واقع اینگونه نبود که آن گروه ماجراجو و انقلابی و متهور بیاید
و همه چیز را دگرگون کند،
وقتی
انقلاب شروع شد،
تودههای
مردم و به ویژه دهقانان به همکاری برخاستند.
انقلابی
ها دیرتر از مردم به شهر رسیدند،
مدتها
بود که شهر در اختیار مردم قرار گرفته بود
و
چریکها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.
·
یکی از وجوه مشترک علامه های طبقه
حاکمه حواس پرتی است:
1
رئیس
دانا:
در
واقع اینگونه نبود که
آن
گروه ماجراجو و انقلابی و متهور
بیاید
و همه چیز را دگرگون کند
·
معنی این جمله رؤسای دانا چیست؟
·
این جمله اولا بدان معنی است که
پارتیزان های تحت فرماندهی کاسترو «گروهی ماجراجو، انقلابی و متهور» بوده اند.
·
این نمی تواند منظور رئیس دانا باشد.
·
چون قبلا بر خصلت آوانتوریستی (ماجراجوئی)
گروه فوق الذکر خط بطلان کشیده است:
انقلاب
کوبا
یک ماجراجویی گروهی از چریک های کوهستانی نبود.
·
این تناقض منطقی حاکی از آن است که
رئیس دانا در بهترین حالت، حواس پرت است و در بدترین حالت، افسار سخن خویش را به
دست ندارد.
·
این حالت را فقط در کودکان می توان
مشاهده کرد.
·
چون کودکان، اول حرف می زنند، بعد
حرف خود را مزمزه می کنند، مورد تأمل قرار می دهند و می بینند که چه دسته گلی به آب
داده اند و شرم می کنند.
2
رئیس
دانا:
در
واقع اینگونه نبود که
آن
گروه ماجراجو و انقلابی و متهور
بیاید
و همه چیز را دگرگون کند
·
در این جمله ضمنا معلوم می شود که رؤسای
دانا، معنی سوبژکت انقلابی را نمی دانند:
الف
·
سوبژکت انقلابی آماجی جز زیر و زبر
کردن (نیما یوشیج) مناسبات اجتماعی موجود ندارد.
ب
·
سوبژکت انقلابی درست به نیت زیر و
زبر کردن مناسبات اجتماعی و بویژه و قبل از همه مناسبات تولیدی خطر می کند.
پ
·
دلیل تهور و بی باکی و مخاطره جوئی
(ریسک) سوبژکت انقلابی هم همین است.
ت
·
تفاوت سوبژکت انقلابی با زباله های
فدائی و مجاهد و دیمدام و لیملام و حزب الله و داعش و طالبان و بوکو حرام و بلک
واتر و غیره و غیره همین جا ست.
ث
·
فرق و تفاوت و تضاد سوبژکت انقلابی
با عناصر طرفدار نیهلیسم، آنارشیسم، فاشیسم، میلیتاریسم، فوندامنتالیسم و دیگر فرم
های آوانتوریسم همین جا ست.
3
رئیس
دانا:
وقتی
انقلاب شروع شد،
توده
های مردم و به ویژه دهقانان به همکاری برخاستند.
·
منظور رئیس دانا از مفهوم «شروع
انقلاب»، اوج گیری جنبش انقلابی است.
·
منظور او از انقلاب، نه انقلاب،
بلکه اکت انقلابی است.
·
باز هم صد سپاس بر رئیس دانا که به
توده های مولد و زحمتکش کوبا هم اشاره می کند.
·
بقیه حتی به خود فیدل ارج و ارزش
چندان قایل نیستند.
·
برای بقیه مدعیان، تعیین کننده فرم
مبارزه انقلابیون کوبا ست.
·
برای امثال اشرف دهقانی، تعیین
کننده «تنها ره رهائی، جنگ مسلحانه» است و نه شرکت توده در جنبش رهائی بخش ملی.
·
سؤال از رؤسای دانا این است که چرا
و چگونه توده های مولد و زحمتکش به حمایت از پارتیزان های انقلابی برمی خیزند؟
4
رئیس
دانا:
وقتی انقلاب شروع شد،
تودههای
مردم و به ویژه دهقانان به همکاری برخاستند.
·
اگر رؤسای دانا به رسانه های طبقه
حاکمه امپریالیستی در «رثای» فیدل کاسترو چند ثانیه گوش داده باشند، پاسخ به این
پرسش را می یابند.
·
خبرنگاران رسانه های امپریالیستی،
پس از ملاقات کاسترو با نیکسون می خواهند بدانند که فیدل کمونیست است و یا کم و نیست.
·
چون در امریکای لاتین برای اولین بار
که نیست، گروهی مسلح برمی خیزند و رژیم حاکم را برمی اندازند.
·
به همین دلیل بوده که امپریالیسم امریکا
منتظر می ماند.
·
کاری که امپریالیسم امریکا در
بولیوی نمی کند و گروه چه گوارا را به زانو در می آورد.
·
فیدل می گوید:
·
«من کمونیست نیستم.»
·
قاعده اصلا بر این است.
·
کمونیست قاعدتا نمی گوید که کمونیست
است.
·
چون نیازی به گفتن نمی بیند.
·
دشمن توده اما شم طبقاتی تیزی دارد
و کمونیست شناس زبردستی است.
·
خبرنگار امریکائی می گوید:
·
فلانی می گوید:
·
«داداش کوچک فیدل عضو حزب کمونیست کوبا ست.»
·
پاسخ فیدل به اجامر شنیدنی است:
·
«بفرما.
·
او داداش کوچک من است.
·
من او را بهتر می شناسم و یا
فلانی؟
·
من می دانم که او کمونیست نیست.»
·
رسانه های امپریالیستی ضمنا از همکاری
عمیق حزب کمونیست کوبا با پارتیزان های انقلابی تحت رهبری فیدل گزارش می دهند.
5
رئیس
دانا:
انقلابی ها دیرتر از مردم به شهر رسیدند،
مدت
ها بود که شهر در اختیار مردم قرار گرفته بود
و
چریک ها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.
·
این جمله رؤسای دانا به چه معنی
است؟
6
گئورگی والینتینوویچ پله خانف
(1856 ـ 1918)
ژورنالیست و فیلسوف روس
او تجارب جنبش سوسیال ـ انقلابی (نارودنیکی) را با مارکسیسم
پیوند داد.
لنین پله خانوف را پدر و یار تئوریکی خویش می دانست
پله خانوف و اکسلرود اولین کسانی بودند که به انتقاد از
اکونومیسم برخاستند:
«ما مخالف تبلیغ و ترویج با انگیزه های اقتصادی نیستیم.
ما مخالف تبیلیغ و ترویجی هستیم که رویاروئی اقتصادی میان
کارگران و سرمایه داران را برای توسعه شعور سیاسی پرولتاریا درک نمی کند.»
پس از پیروزی انقلاب اکتبر 1917 به فینلند رفت و در اثر
بیماری سل جهان را وداع گفت.
آثار:
چرنیشفسکی
آنارشیسم و سوسیالیسم
اشاراتی به تاریخ ماتریالیسم
1917 میان انقلاب و دموکراسی (مجموعه مقالات)
تاریخ از دیدگاه مونیستی
حقایق منطقی
اهمیت مطالعه تاریخ از نقطه نظر تحولات فکری
نقش شخصیت در تاریخ
مسائل اساسی مارکسیسم
·
رئیس دانا در این جمله دیالک تیک شخصیت
و توده را به شکل دیالک تیک انقلابی ها و توده های مردم بسط و تعمیم می دهد و بی
سر و صدا وارونه می سازد.
·
در دیالک تیک شخصیت و توده، نقش
تعیین کننده از آن توده است.
·
سوبژکت تاریخ، توده است.
·
توده است که خدای خاک است.
·
توده است که در نهایت بی ادعائی و
گمنامی و در نهایت بی اعتنائی به نام و نام آوری، جامعه را، تاریخ را می سازد.
7
خوزه اورتگا گاسه و مارتین هایدگر
·
در درک تاریخ رؤسای دانا، توده
هیچکاره است.
·
تعیین کننده نخبه است.
·
تاریخ را در قاموس طرفداران «تئوری
نخبگان» (خوزه اورتگا گاسه) نه توده های مولد و زحمتکش، بلکه نخبگان می سازند:
الف
·
احمد شاملو، مفهوم فلسفی شخصیت را
به شکل روشنفکر، چریک فدائی، مجاهد خلق بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از
آن او جا می زند.
ب
·
جلال آل احمد و روحانیت، مفهوم فلسفی
شخصیت را به شکل نبی، امام، ولی، فقیه و روشنفکر دینی بسط و تعمیم می دهند و نقش
تعیین کننده را از آن او جا می زنند.
پ
·
فلاسفه و علمای طبقه حاکمه امپریالیستی
و بویژه فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم، مفهوم فلسفی شخصیت را به شکل نخبه، پیشوا،
رهبر و غیره بسط و تعمیم می دهند و نقش تعیین کننده را از آن او جا می زنند.
8
انقلابی
ها دیرتر از مردم به شهر رسیدند
·
درک تاریخ رؤسای دانا و نه فقط آنها،
درک ایدئالیستی تاریخ است.
·
رؤسای دانا قوه محرکه انقلابات اجتماعی
را، یعنی توده های مولد و زحمتکش را برسمیت نمی شناسند.
·
آنها ـ در بهترین حالت ـ فقط واحدهای پیشاهنگ را،
گروه فیدل را برسمیت می شناسند، با هلهله و هورا ایدئالیزه می کنند، به عرش اعلی می
برند.
·
توده های خلق که لکوموتیو انقلابات
اجتماعی اند، که انقلابیون حقیقی حی و حاضر در تمامی طول تاریخ اند، در این جمله
رئیس دانا، در حاشیه می مانند و انقلابی محسوب نمی شوند.
·
رؤسای دانا هرگز از خود نمی پرسند
که این شخصیت ها، این فیدل ها و چگوارا ها، لنین ها و گرامشی ها ولوکزمبورگ ها و
روزبه ها و شهبازی ها از کجا می آیند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر