حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
14
خزان یئلى یارپاخلارى تؤکنده
بولوت داغدان یئنیب، کنده چؤکنده
شیخ الاسلام گؤزل سسین چکنده
نیسگیللى سؤز اوْرکلره دَیَردى
آغاشلار دا آللاها باش اَیَردى
14
خزان یئلى یارپاخلارى تؤکنده
بولوت داغدان یئنیب، کنده چؤکنده
شیخ الاسلام گؤزل سسین چکنده
نیسگیللى سؤز اوْرکلره دَیَردى
آغاشلار دا آللاها باش اَیَردى
·
معنی تحت اللفظی:
·
وقتی باد پاییزی، برگ ها را بر
زمین می ریختند و ابر از کوه پایین می آمد و به روستا کوچ می کرد.
·
وقتی که شیخ الاسلام صلای دلنشین
سر می داد، احساسات حسرتبار بر دل های می نشست.
·
درختان هم در پیشگاه خدا سر خم می
کردند.
·
این بند شعر شهریار به یاد آوری
های شیرین ایام کودکی سرشته است و از تصاویر زیبا سرشار است:
1
خزان
یئلى یارپاخلارى تؤکنده
·
شهریار در این مصراع شعر، احتمالا در
سنت کودکان خردسال، باد را آنتروپومورفیزه (انسان واره) می کند.
·
باد بسان کودک بازیگوشی از درختان
بالا می رود و با تکان دادن شاخ های آنها برگ های رنگارنگ درختان را پایین می
ریزد.
·
درست به همان سان که توت و بادام و
زرد آلو و سنجد را.
2
بولوت داغدان یئنیب، کنده چؤکنده
·
شهریار در این مصراع شعر، ابر را آنتروپومورفیزه
(انسان واره) می کند.
·
ابر بسان کولی ها از کوه پایین می
آید و به روستا کوچ می کند.
·
احتمالا شعرای دیگر نیز از کولی
ابر و باد سخن گفته اند.
·
وجه مشترک ابرها و بادها و کولی ها
بی قراری، هجرت و کوچ است.
3
شیخ
الاسلام گؤزل سسین چکنده
نیسگیللى سؤز اوْرکلره دَیَردى
نیسگیللى سؤز اوْرکلره دَیَردى
·
معلوم نیست که شیخ الاسلام چه می
خواند.
·
از خوانش شیخ در هر صورت احساسات حسرت
انگیز در دل شهریار کوچولو تشکیل می شد.
·
این تصورات شهریار رئال اند.
·
انسان ها در ایام پیری از تداعی
خاطرات کودکی لذت می برند.
·
آنها در ایام کودکی احتمالا
اعتنائی به زیبائی های زندگی نداشته اند.
·
ولی زیبائی های عینی زندگی بی
اعتنا به بی اعتنایی کودکان در آیینه شفاف روح و روان آنان منعکس می شوند و در
اعماق روح و روان ته نشین می شوند.
·
همین زیبائی های عینی ته نشین شده اند
که به هنگام تولید آثار هنری از شعر تا نقاشی، از رمان تا مقاله، از موسیقی تا
تندیس از اعماق روح و روان کنده می شوند، بالا می آیند و هنرمند مجددا به آنها در آثارش
مادیت می بخشد:
·
صدای زیبای شیخ الاسلام بدین طریق
در هیئت شعری مادیت کسب می کند:
·
صدای شیخ الاسلام راه آمده از عالم
سفلای وجود به عالم علیای شعور را دوباره برمی گردد.
4
آغاشلار دا
آللاها باش اَیَردى
·
شهریار در این مصراع شعر، درختان
را نیز آنتروپومورفیزه (انسان واره) می کند.
·
درختان مؤمن تحت تأثیر صدای شیخ
الاسلام در پیشگاه خدا سر به تعظیم فرود می آورند.
·
این ایده را سعدی هم نمایندگی می
کند:
·
در یکی از حکایات گلستان سعدی،
حریفی شباهنگام از شنیدن سمفونی شورانگیز سوسک ها و جیرجیرک ها (فروغ فرخزاد) از
کلبه بدر می زند و به مویه و زاری در پیشگاه خدای برده داری می پردازد.
·
با این توهم که حشرات و سگان و
شغالان و گرگان مشغول عبادت اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر