۱۳۹۵ آذر ۲۶, جمعه

سیری در جهان بینی شهریار (64)


حیدر بابایه سلام
سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

  ترجمه، ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار

 15
داشلى بولاخ داش- قومونان دوْلماسین  
باخچالارى سارالماسین، سوْلماسین  
اوْردان کئچن آتلى سوسوز اولماسین  
دینه:
«بولاخ، خیرون اوْلسون آخارسان
افقلره خُمار- خُمار باخارسان.»

·        معنی تحت اللفظی:
·        خدا کند که داشلی بولاخ، از شن و سنگریزه پر نگردد و باغچه هایش زرد و پژمرده نگردند و سواری که از کنارش می گذرد، تشنه نماند.
·        بگو:
·        «چشمه، خوش به حالت که جریان می یابی و با چشمان خمار آفاق را از نظر می گذرانی.»  

1
داشلى بولاخ داش- قومونان دوْلماسین  

·        شهریار آرزو می کند که داشلی بولاخ در اثر انباشت شن و ماسه و سنگریزه خشک نشود.
·        آب برای سکنه ایران، ارزشمندترین نعمت مادی است.

·        شادی هیچ ملتی برای تهیه آب به اندازه ایرانی ها زجر و زحمت نکشیده و سرمایه گذاری نکرده است و هیچ ملتی به اندازه ایرانی ها بر سر آب با همنوعانش نجنگیده است.
·        در این بند شعر شهریار همین مسئله تداعی و طرح می شود.

·        دلیل محبوبیت فراگیر شعر حیدر بابا فقط فرم ساده و شیوا و دلنشین آن نیست.
·        در شعر حیدر بابا ناتورالیسم سرشته به عواطف و احساسات و آرزو های شریف انسانی تبیین می یابد.
·        برداشت مثبتی که فریدون مشیری از شعر شهریار دارد، ضمنا به همین دلیل است.

2
باخچالارى سارالماسین ، سوْلماسین  


·        احتمالا در حواشی داشلی بولاغ، باغچه های گل وجود داشته است.
·        شهریار دلش نمی خواهد که چشمه خشک شود و گل های باغچه زرد شوند و و پژمرده شوند.
·        در این مصراع شعر نیز ناتورالیسم موج می زند.
·        پیوند عاطفی شاعر با باغچه و گل های آن.
·        شهریار ابدیت زیبائی های طبیعی را آرزو می کند و پاسداری از آنها را عملا  توصیه می کند.

3

اوْردان کئچن آتلى سوسوز اولماسین  

·        با این مصراع شعر ناتورالیسم به هومانیسم گره می خورد:
·        شهریار دلش نمی خواهد که سواری به دلیل خشک گشتن چشمه، تشنگی کشد و رنج برد.
·        آنچه آرزوئی ساده و پیش پا افتاده می نماید، عزیز ترین و ارجمند ترین فضیلت انسانی است.

4
دینه:
«بولاخ، خیرون اوْلسون آخارسان
افقلره خُمار- خمار باخارسان.»

·        حیدر بابا در این بیت شعر، فونکسیون قاصدی را کسب می کند تا به داشلی بولاخ پیام شاعر دور افتاده از دیار کودکی اش را برساند.

·        شهریار چشمه را در خاطر خود آنتروپومورفیزه می کند.
·        چشمه به انسانی شباهت کسب می کند که پیش می رود و با چشمان خمار آفاق را نظاره می کند.

·        در این بیت شعر، احتمالا حال و هوای فیزیکی ـ استه تیکی چشمه تصور و تصویر می شود که فوق العاده زیبا و مؤثر است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر