۱۳۹۵ دی ۷, سه‌شنبه

تعارفات و تحریفات انجمن راه «کارگر» (14)


محمد رضا شالگونی
فیدل کاسترو
کسی که تا آخرین نفس
 به عدالت اجتماعی وفادار ماند

ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

رئیس انجمن راه «کارگر»:
اما ضمن تأکید بر این اصل،
 لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد داشته باشیم:
و باز می دانیم که از آن تاریخ به بعد دولت های مختلف امریکا
همیشه در پی سرنگونی دولت کوبا بوده اند
و بیش از ۶۰۰ بار برای کشتن شخص فیدل کاسترو
نقشه کشیدند و اقدام کردند.

·       رئیس انجمن راه «کارگر» دموکراسی فرمال بورژوائی و آزادی های بنیادی سیاسی کذائی را اصل قرار می دهد و حقیقت محسوب می دارد.
·       بعد برای تصادفی قلمداد کردن دیکتاتوری پرولتاریا در کوبا و انکار ضرورت آن به تطهیر انقلابیون کوبا تحت رهبری کاسترو می پردازد.
·       نتیجه ای که خواننده این تز های رؤسا ـ خواه و ناخواه ـ خواهد گرفت، این است که تقصیر دول امپریالیستی ـ یانکی بوده که در کوبا دیکتاتوری پرولتاریا برقرار شده است.

·       این طرز «تحلیل» رئیس انجمن حاکی از چه انحرافات نظری است؟  

1
اما ضمن تأکید بر این اصل،
 لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد داشته باشیم:
و باز می دانیم که از آن تاریخ به بعد دولت های مختلف امریکا
همیشه در پی سرنگونی دولت کوبا بوده اند
و بیش از ۶۰۰ بار برای کشتن شخص فیدل کاسترو
نقشه کشیدند و اقدام کردند.

·       این طرز عوامفریبی رئیس انجمن راه «کارگر» اولا حاکی از  سوبژکتیویستم معرفتی است:
·       رئیس انجمن، دیالک تیک اوبژکت شناخت ـ سوبژکت شناخت را به شکل دیالک تیک دیکتاتوری پرولتاریا و رؤسای جمهور امریکا بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (دول امپریالیستی ـ یانکی) قلمداد می کند.

2
·       این موضع معرفتی ـ نظری رئیس انجمن حاکی از جهان بینی ایدئالیستی او در عرصه شناخت است.
·       این به معنی وارونه بینی، وارونه اندیشی و وارونه نمائی است.
·       در دیالک تیک اوبژکت شناخت ـ سوبژکت شناخت، در دیالک تیک خر و خرسوار، نقش تعیین کننده از آن اوبژکت شناخت (خود خر) است و نه از آن سوبژکت شناخت، خر سوار، خر ستیز، خر فروش، خر چران، خرکش.

3

·       انحراف نظری دیگر رئیس انجمن، رلاتیویسم بینشی او ست.
·       او برای انکار ضرورت تشکیل دیکتاتوری پرولتاریا در کوبا و هر جای دیگر، نسبیتی را وارد تشکیل دیکتاتوری پرولتاریا و تصمیم رهبری انقلاب در برقرار دیکتاتوری پرولتاریا می سازد.
·       رلاتیویسم نیز بسان سوبژکتیویسم از جریانات فکری امپریالیستی است.

·       مراجعه کنید به رلاتیویسم ، سوبژکتیویسم، تئوری شناخت، ایدئالیسم  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

4

·       انحراف نظری دیگر رئیس انجمن، که در بخش قبلی تحلیل نیز نشان داده شد، تعویض ضرورت (جبر) با تصادف است.
·       رئیس انجمن را می توان منکر دترمینیسم دیالک تیکی و طرفدار ایندترمینیسم در فرم تصادفگرائی محسوب داشت.  

·       مراجعه کنید به دیالک تیک ضرورت و تصادف، دترمینیسم، ایندترمینیسم  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
اما ضمن تأکید بر این اصل،
 لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد داشته باشیم:
و باز می دانیم که از آن تاریخ به بعد دولت های مختلف امریکا
همیشه در پی سرنگونی دولت کوبا بوده اند
و بیش از ۶۰۰ بار برای کشتن شخص فیدل کاسترو
نقشه کشیدند و اقدام کردند.

·       خواننده پس از خواندن حتی سرسری این جفنگ رئیس انجمن به دو نتیجه مطلقا غلط زیر می رسد:

الف

·       اولا به این نتیجه غلط می رسد که اگر امپریالیسم «سوء قصد به کاسترو را نقشه ریزی» نکرده بود، در کوبا به عوض ملی کردن شرکت های امپریالیستی و برقراری دیکتاتوری پرولتاریا،دموکراسی فرمال بورژوائی و آزادی های بنیادی کذائی حفظ و حمایت و رعایت می شد.

·       نسخه وطنی این ادعا، این است که اگر به شاه سوء قصد نشده بود، حزب توده ممنوع نمی شد و دموکراسی فرمال بورژوائی و آزادی های سیاسی بنیادی کذائی در عیران حمایت و رعایت می شد.

ب
·       در آن صورت، در کوبا باتیستا و مافیا و اراذل و اوباش دیگر همه برمی گشتند و در صلح و صفا با چه گوارا و کاسترو و غیره زندگی می کردند.
·       چه گوارا تصویر امپریالیستی و حتی جمارانیستی و عیاشان اولترا روولوسیونیستی جان می دهد به کوبای ایدئال مورد نظر رؤسای راه «کارگر»

·       چه گوارا به مثابه سمبل عملیات جنسی و جنائی (سکس و کرایم)
·       حریفانی در فیس آباد صفحه دایر کرده اند که عکس چه گوارا در کنار عکس مرلین مونرو قرار گرفته است.  

پ

·       رئیس انجمن، اصلا اشاره ای به خمپاره های چه گوارا در زر ورق سرخ جمله ها ندارد.
·       سخنانی که رو در روی خروشچف و بقیه سران شوروی با رادیکالیته بی چون و چرا و بی پروا بر زبان می راند و بر تز  همزیستی مسالمت آمیز با امپریالیسم می تازد.

ت

·       خواننده ثانیا به این نتیجه مطلقا اوتوپیکی و غیر واقعی می رسد که ترور رهبران انقلابی از لنین تا ناصر و پاتریس لومومبا و کاسترو و چه گوارا وقذافی و حکمتجو و تیزابی و صدها سردار سرافراز پرولتاریا نه در ذات طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی، بلکه خطاهای جنبی و جانبی (کوله ترال) اند.
6
دو
دشمنی امریکا با فیدل کاسترو همیشه زیر پوشش دفاع از دموکراسی
 توجیه و راه اندازی شده ، در حالی که امپریالیسم امریکا خود بزرگ ترین دشمن دموکراسی در کوبا بوده و هست.

·       خوب این اعتراف بدون شلاق و شکنجه رؤسا به این حقیقت امر به چه معنی است؟

الف
دو
دشمنی امریکا با فیدل کاسترو همیشه زیر پوشش دفاع از دموکراسی
 توجیه و راه اندازی شده

·       این اولا بدان معنی است که طبقه حاکمه امپریالیستی قاتحه بلند بالائی بر دموکراسی فرمال بورژوائی حتی خوانده است.

ب
·       این ثانیا بدان معنی است که طبقه حاکمه امپریالیستی دیگر ظرفیت، توان و تمایل به حمایت از دموکراسی فرمال بورژوائی ندارد، چه رسد به حمایت از دیکتاتوری پرولتاریا و یا دموکراسی نوین.

پ
·       این ثالثا بدان معنی است که طبقه حاکمه امپریالیستی دموکراسی فرمال بورژوائی را از محتوا تهی کرده و آن را در انتخابات مهندسی شده ی توخالی خلاصه کرده است.

ت
·       این رابعا بدان معنی است که طبقه حاکمه امپریالیستی دموکراسی فرمال بورژوائی از محتوا تهی شده را به درجه یک بهانه و دستاویز برای تجاوز و تسخیر کشورهای دیگر و چه بسا حتی برای تخریب آنها و تبدیل آنها به برهوت بی سکنه تنزل داده است.

ث

دشمنی امریکا با فیدل کاسترو همیشه زیر پوشش دفاع از دموکراسی
 توجیه و راه اندازی شده

·       این خامسا انتقاد نرم رئیس انجمن راه «کارگر» از ارباب امپریالیستی است.

·       خواننده اندک اندک به یاد فرخ سیستم نگهدار می افتد که از انتخاب ناگهانی ترامپ و نامه نگاری «هموطنان ناراضی عیرانی به ترامپ» به مثابه سرکرده جهان ویران و بی سامان دلخور شده و ضمنا فراموش کرده که خودش هم به «او با او» نامه نوشته و التماس دعا داشته است.

7
در حالی که امپریالیسم امریکا خود
بزرگ ترین دشمن دموکراسی در کوبا بوده و هست.

·       در این جمله رؤسا انحرافات متنوع نظر آنها آشکار می گردد:  

الف
·       این اولا بدان معنی است که فقط امپریالیسم امریکا بزرگ ترین دشمن دموکراسی است و نه دول امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی از قبیل آلمان و فرانسه و انگلستان و ژاپن و روسیه و عرعرستان و عردوغانستان و عیران و غیره  .
·       این اولین نشانه بینش رلاتیویستی رؤسا ست.

ب
در حالی که امپریالیسم امریکا خود
بزرگ ترین دشمن دموکراسی در کوبا بوده و هست.

·       این ثانیا بدان معنی است که امپریالیسم امریکا فقط دشمن دموکراسی فرمال ـ بورژوائی مطلوب رؤسا (حیاتی ترین سنگر بهره دهان)  در کوبا ست و نه در جاهای دیگر.
·       امپریالیسم امریکا مثلا از دموکراسی در عرعرستان و عردوغانستان و عیران و مصر و لیبی و سوریه و غیره عمیقا حمایت و دفاع می کند.   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر