محمد
رضا شالگونی
فیدل
کاسترو
کسی که تا آخرین نفس
کسی که تا آخرین نفس
به عدالت اجتماعی وفادار ماند
ویرایش
و تحلیل از
یدالله
سلطان پور
رئیس
انجمن راه «کارگر»:
اما
ضمن تأکید بر این اصل،
لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد
داشته باشیم:
و
باز می دانیم که از آن تاریخ به بعد دولت های مختلف امریکا
همیشه
در پی سرنگونی دولت کوبا بوده اند
و
بیش از ۶۰۰ بار برای کشتن شخص فیدل کاسترو
نقشه
کشیدند و اقدام کردند.
·
رئیس انجمن راه «کارگر» دموکراسی فرمال
بورژوائی و آزادی های بنیادی سیاسی کذائی را اصل قرار می دهد و حقیقت محسوب می دارد.
·
بعد برای تصادفی قلمداد کردن دیکتاتوری
پرولتاریا در کوبا و انکار ضرورت آن به تطهیر انقلابیون کوبا تحت رهبری کاسترو می
پردازد.
·
نتیجه ای که خواننده این تز های رؤسا
ـ خواه و ناخواه ـ خواهد گرفت، این است که تقصیر دول امپریالیستی ـ یانکی بوده که
در کوبا دیکتاتوری پرولتاریا برقرار شده است.
·
این طرز «تحلیل» رئیس انجمن حاکی
از چه انحرافات نظری است؟
1
اما
ضمن تأکید بر این اصل،
لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد
داشته باشیم:
و
باز می دانیم که از آن تاریخ به بعد دولت های مختلف امریکا
همیشه
در پی سرنگونی دولت کوبا بوده اند
و
بیش از ۶۰۰ بار برای کشتن شخص فیدل کاسترو
نقشه
کشیدند و اقدام کردند.
·
این طرز عوامفریبی رئیس انجمن راه «کارگر»
اولا حاکی از سوبژکتیویستم معرفتی است:
·
رئیس انجمن، دیالک تیک اوبژکت شناخت
ـ سوبژکت شناخت را به شکل دیالک تیک دیکتاتوری پرولتاریا و رؤسای جمهور امریکا بسط
و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (دول امپریالیستی ـ یانکی) قلمداد
می کند.
2
·
این موضع معرفتی ـ نظری رئیس انجمن
حاکی از جهان بینی ایدئالیستی او در عرصه شناخت است.
·
این به معنی وارونه بینی، وارونه
اندیشی و وارونه نمائی است.
·
در دیالک تیک اوبژکت شناخت ـ سوبژکت
شناخت، در دیالک تیک خر و خرسوار، نقش تعیین کننده از آن اوبژکت شناخت (خود خر) است
و نه از آن سوبژکت شناخت، خر سوار، خر ستیز، خر فروش، خر چران، خرکش.
3
·
انحراف نظری دیگر رئیس انجمن،
رلاتیویسم بینشی او ست.
·
او برای انکار ضرورت تشکیل دیکتاتوری
پرولتاریا در کوبا و هر جای دیگر، نسبیتی را وارد تشکیل دیکتاتوری پرولتاریا و
تصمیم رهبری انقلاب در برقرار دیکتاتوری پرولتاریا می سازد.
·
رلاتیویسم نیز بسان سوبژکتیویسم از
جریانات فکری امپریالیستی است.
·
مراجعه کنید به رلاتیویسم ، سوبژکتیویسم،
تئوری شناخت، ایدئالیسم در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
4
·
انحراف نظری دیگر رئیس انجمن، که
در بخش قبلی تحلیل نیز نشان داده شد، تعویض ضرورت (جبر) با تصادف است.
·
رئیس انجمن را می توان منکر
دترمینیسم دیالک تیکی و طرفدار ایندترمینیسم در فرم تصادفگرائی محسوب داشت.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک ضرورت و
تصادف، دترمینیسم، ایندترمینیسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
اما
ضمن تأکید بر این اصل،
لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد
داشته باشیم:
و
باز می دانیم که از آن تاریخ به بعد دولت های مختلف امریکا
همیشه
در پی سرنگونی دولت کوبا بوده اند
و
بیش از ۶۰۰ بار برای کشتن شخص فیدل کاسترو
نقشه
کشیدند و اقدام کردند.
·
خواننده پس از خواندن حتی سرسری این
جفنگ رئیس انجمن به دو نتیجه مطلقا غلط زیر می رسد:
الف
·
اولا به این نتیجه غلط می رسد که
اگر امپریالیسم «سوء قصد به کاسترو را نقشه ریزی» نکرده بود، در کوبا به عوض ملی
کردن شرکت های امپریالیستی و برقراری دیکتاتوری پرولتاریا،دموکراسی فرمال بورژوائی
و آزادی های بنیادی کذائی حفظ و حمایت و رعایت می شد.
·
نسخه وطنی این ادعا، این است که
اگر به شاه سوء قصد نشده بود، حزب توده ممنوع نمی شد و دموکراسی فرمال بورژوائی و آزادی
های سیاسی بنیادی کذائی در عیران حمایت و رعایت می شد.
ب
·
در آن صورت، در کوبا باتیستا و
مافیا و اراذل و اوباش دیگر همه برمی گشتند و در صلح و صفا با چه گوارا و کاسترو و
غیره زندگی می کردند.
·
چه گوارا تصویر امپریالیستی و حتی جمارانیستی
و عیاشان اولترا روولوسیونیستی جان می دهد به کوبای ایدئال مورد نظر رؤسای راه «کارگر»
·
چه گوارا به مثابه سمبل عملیات
جنسی و جنائی (سکس و کرایم)
·
حریفانی در فیس آباد صفحه دایر کرده
اند که عکس چه گوارا در کنار عکس مرلین مونرو قرار گرفته است.
پ
·
رئیس انجمن، اصلا اشاره ای به
خمپاره های چه گوارا در زر ورق سرخ جمله ها ندارد.
·
سخنانی که رو در روی خروشچف و بقیه
سران شوروی با رادیکالیته بی چون و چرا و بی پروا بر زبان می راند و بر تز همزیستی مسالمت آمیز با امپریالیسم می تازد.
ت
·
خواننده ثانیا به این نتیجه مطلقا
اوتوپیکی و غیر واقعی می رسد که ترور رهبران انقلابی از لنین تا ناصر و پاتریس
لومومبا و کاسترو و چه گوارا وقذافی و حکمتجو و تیزابی و صدها سردار سرافراز پرولتاریا
نه در ذات طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی، بلکه خطاهای جنبی و
جانبی (کوله ترال) اند.
6
دو
دشمنی
امریکا با فیدل کاسترو همیشه زیر پوشش دفاع از دموکراسی
توجیه و راه اندازی شده ، در حالی که امپریالیسم
امریکا خود بزرگ ترین دشمن دموکراسی در کوبا بوده و هست.
·
خوب این اعتراف بدون شلاق و شکنجه رؤسا
به این حقیقت امر به چه معنی است؟
الف
دو
دشمنی
امریکا با فیدل کاسترو همیشه زیر پوشش دفاع از دموکراسی
توجیه و راه اندازی شده
·
این اولا بدان معنی است که طبقه
حاکمه امپریالیستی قاتحه بلند بالائی بر دموکراسی فرمال بورژوائی حتی خوانده است.
ب
·
این ثانیا بدان معنی است که طبقه
حاکمه امپریالیستی دیگر ظرفیت، توان و تمایل به حمایت از دموکراسی فرمال بورژوائی ندارد،
چه رسد به حمایت از دیکتاتوری پرولتاریا و یا دموکراسی نوین.
پ
·
این ثالثا بدان معنی است که طبقه
حاکمه امپریالیستی دموکراسی فرمال بورژوائی را از محتوا تهی کرده و آن را در
انتخابات مهندسی شده ی توخالی خلاصه کرده است.
ت
·
این رابعا بدان معنی است که طبقه
حاکمه امپریالیستی دموکراسی فرمال بورژوائی از محتوا تهی شده را به درجه یک بهانه
و دستاویز برای تجاوز و تسخیر کشورهای دیگر و چه بسا حتی برای تخریب آنها و تبدیل آنها
به برهوت بی سکنه تنزل داده است.
ث
دشمنی
امریکا با فیدل کاسترو همیشه زیر پوشش دفاع از دموکراسی
توجیه و راه اندازی شده
·
این خامسا انتقاد نرم رئیس انجمن
راه «کارگر» از ارباب امپریالیستی است.
·
خواننده اندک اندک به یاد فرخ
سیستم نگهدار می افتد که از انتخاب ناگهانی ترامپ و نامه نگاری «هموطنان ناراضی عیرانی
به ترامپ» به مثابه سرکرده جهان ویران و بی سامان دلخور شده و ضمنا فراموش کرده که
خودش هم به «او با او» نامه نوشته و التماس دعا داشته است.
7
در
حالی که امپریالیسم امریکا خود
بزرگ
ترین دشمن دموکراسی در کوبا بوده و هست.
·
در این جمله رؤسا انحرافات متنوع
نظر آنها آشکار می گردد:
الف
·
این اولا بدان معنی است که فقط امپریالیسم
امریکا بزرگ ترین دشمن دموکراسی است و نه دول امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
از قبیل آلمان و فرانسه و انگلستان و ژاپن و روسیه و عرعرستان و عردوغانستان و عیران
و غیره .
·
این اولین نشانه بینش رلاتیویستی رؤسا
ست.
ب
در
حالی که امپریالیسم امریکا خود
بزرگ
ترین دشمن دموکراسی در کوبا بوده و هست.
·
این ثانیا بدان معنی است که امپریالیسم
امریکا فقط دشمن دموکراسی فرمال ـ بورژوائی مطلوب رؤسا (حیاتی ترین سنگر بهره دهان)
در کوبا ست و نه در جاهای دیگر.
·
امپریالیسم امریکا مثلا از دموکراسی
در عرعرستان و عردوغانستان و عیران و مصر و لیبی و سوریه و غیره عمیقا حمایت و
دفاع می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر