تحلیلی از
مریم دال و ربابه
نون
زن:
میشه کمکم کنی باغچه رو مرتب کنم؟
شوهر:
تو فکر کردی من باغبون ام؟
زن:
زیر ظرفشویی آب میچکه، میشه
درستش کنی؟
شوهر:
تو فکر کردی من لوله کش ام؟
زن:
لولای در خیلی وقته خرابه، کمک می
کنی درستش کنم؟
شوهر:
واقعا که.
تو فکر کردی من نجار ام؟
عصری که آقا از سر کار برمی گرده خونه،
می
بینه همه چی درست شده.
با خوشحالی به زنش میگه:
«آفرین من
می دونستم تو خیلی زرنگی.»
زن:
من درست نکردم که،
شوهر
همسایه درستشون کرد و
در
عوض ازم خواست یا یه ساندویچ همبرگر بهش بدم
یا
لبامو.
شوهر:
حتما تو بهش همبرگر دادی.
نه؟
زن:
تو فکر کردی من گارسون رستوران ام؟
پایان
·
این گفت و گو میان زن و شوهر در
یکی از صفحات فیس آباد منتشر شده و دهها زن بدان لایک زده اند.
·
آیا این بدان معنی است که زن های
مربوطه این مطلب را در راستای دفاع از منافع زنان دانسته اند.
·
آیا از لایک های مثلا 50 زن به این
مطلب می توان چنین نتیجه ای گرفت؟
1
·
اگر کسی از لایک ها، معیاری برای
چیزی سر هم بندی کند، می توان به قبر قمر بنی هاشم قسم خورد که آن کس، مغز خر
خورده است و خر تر از خر شده است.
·
چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه
رسیده ایم؟
2
·
قبل از پاسخ بخور ـ نمیر به پرسش خود،
این سؤال مطرح است که آیا ناشر این مطلب را می توان طرفدار حقوق زنان و برابری زن
و مرد محسوب داشت؟
3
·
اگر کسی از مطلب کسی و یا کرکسی،
معیاری برای چیزی سر هم بندی کند، می توان به قبر قمر بنی هاشم قسم خورد که آن کس
و کرکس، مغز خر خورده است و خر تر از خر شده است.
·
چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه
رسیده ایم؟
·
ضمنا اگر قضیه از این قرار باشد،
پس معیار کشف حقیقت عینی چیست؟
·
چگونه می توان در آخر الزمان دست
کسی را خواند و به تمیز خیر از شر، خادم از خاین، صادق از شیاد نایل آمد؟
·
خواننده باید به این پرسش ها با
تکیه بر تجارب شخصی و نوعی اش پاسخ بیابد و ضمنا برای رضای خدا با ما هم در میان
بگذارد و اجر اخروی ببرد و رستگار شود.
·
ما این مطلب حریف را نخست تجزیه و بعد
تحلیل می کنیم.
·
شاید بدین طریق و با این ترفند حل
معما میسر شود.
4
زن:
میشه کمکم کنی باغچه رو مرتب کنم؟
·
چرا زن به تنهائی باغچه را مرتب
نمی کند و به کمک شوهر نیاز دارد؟
·
آیا کمبود وقت دارد؟
·
آیا تجربه و دانش تجربی کافی لازم
در این زمینه ندارد؟
·
چرا زن از کثرت و مشقت کار در خانه
با همسر سخن نمی گوید؟
·
آیا زن به همکاری در زمینه معینی به
مثابه اسباب شناخت متقابل و حظ روحی و روانی از این همکاری نیازمند است؟
5
شوهر:
تو فکر کردی من باغبون ام؟
·
چرا شوهر حاضر به همکاری با همسر نیست؟
·
آیا تجربه و دانش تجربی لازم در
زمینه باغبانی ندارد؟
·
اگر چنین است، چرا به باغبانی جهت
مرتب کردن باغچه رجوع نمی کند تا زنش زیر بار سنگین خانه داری زود تر او شکسته و
پیر نشود؟
·
آیا امکانات مالی لازم را ندارد؟
·
چرا در این زمینه از تجربه و دانش تجربه
باغبانان بهره برنمی گیرد و زنش را تنها می گذارد؟
·
آیا کار و حرفه شوهر چندان سنگین
است که نیرویی برای همکاری با همسر برایش باقی نمی ماند؟
·
آیا زن از مشقت کار شوهر بی خبر
است؟
·
چرا شوهر از ذلت محیط کار با همسر سخن
نمی گوید؟
6
·
برای داوری رئالیستی و راسیونالیستی
در این زمینه باید به این پرسش ها و پرسش های حاصله از پاسخ به این پرسش ها پاسخ
داد.
·
·
حالا معلوم می شود که کشف حقیقت بدون تهیه ی پیشاپیش فاکت ها، کار آسانی نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر