جمعبندی از
مسعود بهبودی
بی اعتنا به احساسات شخصی و پیروی اعضای طبقات اجتماعی مختلف از
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
و بی اعتنا به صداقت این و آن
باید از ماهیت مخالفت این اجامر فئودالی ـ اشرافی ـ روحانی
با رژیم شاه و امپریالیسم پرده برداشت.
1
با شاه و امپریالیسم
هم از موضع انقلابی می توان مخالفت ورزید
و هم از موضع ارتجاعی تر.
2
همه این «مقاومت» ها تحت پرچم های رنگارنگ
( سرخ و زرد و سیاه)
پس از پیروزی انقلاب بورژوائی و ضد فئودالی سفید
تحت رهبری دربار وابسته به امپریالیسم
شروع می شوند.
3
شاه پس از انقلاب سفید
بلحاظ تاریخی ـ طبقاتی
مترقی تر از اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بوده است.
4
برای اینکه رد این مرحله طرفدار بورژوازی
و طرفدار پیشرفت اجتماعی بوده است.
5
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
تا مغز استخوان مرتجع است.
6
بیش از هزار سال است که این کثافت ها
بسان طاعون به جان جامعه افتاده اند.
7
البته اکنون خود اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
همه از دم بورژوا شده اند.
8
جهنم جماران
اکنون
کاپیتالیستی تر از جامعه ایران در زمان شاه است.
9
دختران و زنان مردم را به زوار حرم امامان
اجاره می دهند.
جامعه کاپیتالیستی تر شده و به به گدا خانه، جنده خانه و دیوانه خانه
بدل شده است.
10
اینها اصلا مذهبی نیستند.
جوهر مذهب
«هومانیسم» و همبستگی و ناتورالیسم و «سوسیالیسم» است.
11
اینها همه از دم
نماینده فوندامنتالیسم اند و فرقی با فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم ندارند.
12
مشخصه اصلی همه اینها
دشمنی ذاتی ـ ماهوی با توده زحمتکش و مولد است.
13
اینها زالو صفت اند
انگل و پتیاره اند.
14
خمینی و دار و دسته اش
نماینده فوندامنتالیسم شیعی اند که برادرخوانده فاشیسم است.
15
اینها پیران و جوانان پرولتاریا را
زجر کش، رسوا و اعدام کرده اند.
بی آنکه آنها به اینها حتی چپ نگریسته باشند.
16
خمینی از روی نعش پیران پرولتاریا گذشته است
تا رژیم قرون وسطائی خود را برقرار سازد و
جامعه قرن ها عقبتر ببرد.
فاجعه هنوز ادامه دارد.
خدا عاقبت ملت ایران را به خیر کند.
17
بین اینها و اجامر فدائی و مجاهد و لیملام و دیمدام
بلحاظ ماهیت طبقاتی ـ فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ فاشیستی
فرقی وجود ندارد.
همه اینها
بدون استثناء
زباله اند.
18
وجود افرادی از اعضای توده مولد و زحمتکش
میان اینها
دال بر عقب ماندگی ایده ئولوژیکی جوانان خام توده است و
دال بر عوامفریبی عمیق این ماران مار خورده ی اژدها شده
19
بدون خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی)
نمی توان به ماهیت این جریانات پی برد
و از منافع توده مولد و زحمتکش و شریف و خدمتگزار
دفاع کرد.
تحریم چیست و بر ضد کیست؟
1
اگر تیز بنگری
مبارزه طبقاتی از بالا شعله ور است:
تحریم و تجلیل
جنگ و حمایت و تقویت
فرم هائی از همین مبارزه طبقاتی از بالا هستند.
2
این مبارزه میان توده و طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی
شعله ور است.
3
تحریم و دیگر نازک اندیشی های طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی
همه بدون استثناء
بر ضد توده اند.
4
با تحریم دارو که جمارانیان از فقدان دارو نمی میرند
فرزندان توده می میرد.
5
با تحریم گندم
سفره جمکرانیان که خالی از نان نمی ماند
سفره توده خالی از نان می ماند.
6
مثال
با تحریم داروئی عراق
نازپرورده های قبیله صدام که رنجی نبردند
نیم میلیون کودک توده عراق مرد
اریش فروم
در حال حاضر،
یکی از وخیم ترین نشانه های نظام ما این است که
تکیه گاه اقتصادی آن بر تولیدات جنگی
(به اضافه نگهداری کلیه تاسیسات دفاعی)
و اصل مصرف فراوان قرار دارد .
نظام اقتصادی ئی که از تصدق سر تولیدات آن،
خود ما هم در خطر نابودی فیزیکی قرار داریم
و به عنوان فرد ، به مصرف کننده ی بی مقاومت و مرده ای تبدیل شده ایم
و آنچنان قرطاس بازی پدید آورده ایم که ناتوانی فردی ما ارمغان است.
ویرایش:
از تصدق سر فراورده های تولیدی
(نه از تصدیق سر تولیدات)
1
طبقه حاکمه برای ادامه حیات به تولید کالا و فروش آن نیاز دارد.
2
برای بورژوازی
کالا
کالا ست.
چه کالای نظامی و چه کالای غذائی.
3
فراورده های نظامی (تسلیحات)
برای طبقه حاکمه امپریالیستی
کالای به چندین لحاظ سود آور اند:
4
فراورده های نظامی (تسلیحات)
اولا پرمشتری اند.
چون به محض شروع جنگ
مصرف می شوند و باید مجددا خریده شوند.
5
ثانیا با مصرف کالاهای نظامی
یعنی در اثر جنگ
نیروهای مولده جاندار و بی جان جامعه
تخریب می شوند.
سوریه و لیبی و غیره به عنوان مثال در حال حاضر
6
در نتیجه
دول امپریالیستی
می توانند به صدور سرمایه مالی و
مصالح ساختمانی و دیگر کالاها بپردازند.
7
بدین طریق
گردش سرمایه در مقیاس جهانی سرعت می گیرد.
8
هم وابستگی کشورها به طبقه حاکمه امپریالیستی
افزایش می یابد و هم چپاول دار و ندار ملل دیگر تسهیل می شود.
دین آدم نمی کشد.
1
طبقه حاکمه انگل
آدم می کشد.
2
دین ایده ئولوژی است.
3
دین هم ایده ئولوژی طبقه حاکمه است
و هم می تواند ایده ئولوژی توده باشد.
4
جنبش های انقلابی و ضد فئودالی قرون وسطی
همه تحت بیدق دین بوده اند.
5
چه بسا کشیشان سلحشوری که
در راه منافع توده های دهقانی رزمیده اند و بر دار شده اند.
هدفمندی
یک مفهوم سوبژکتیو است.
1
سوبژکت کیست؟
خدای کذائی؟
منظور غائیت (تله ئولوژی) است؟
2
ساختار
عبارت است از نحوه و نوع پیوند عناصر متشکله هر سیستم با همدیگر.
3
تفاوت طشت با سطل، گاو آهن با دیگ
لولهنگ با کشک ساب
همین جا ست.
طرز پیوند اتم های آهن و سیلیسیوم در اینها متفاوت است.
رابطه دیالک تیکی یعنی چی؟
1
رابطه دیالک تیکی یعنی همبائی «ستیزمند»اقطاب.
وحدت و «مبارزه» اضداد.
2
همبائی «ستیزمند» مثلا ساختار و فونکسیون
3
همبائی «ستیزمند» زن و شوهر
4
همبائی «ستیزمند» رعیت و ارباب
5
در این رابطه دیالک تیکی
مرگ یکی به معنی مرگ دیگری است.
6
بدون رعیت
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی هم وجود ندارد.
یعنی مناسبات تولیدی فئودالی پایان می یابد.
7
در رابطه دیالک تیکی
دو قطب در یکدیگر مؤثر اند.
8
ساختار
تعیین کننده ی فونکسیون است.
9
فونکسیون اما هیچ واره و هیچکاره نیست.
10
فونکسیون
متقابلا
در ساختار مؤثر می افتد
11
فرم
متقابلا
در محتوا مؤثر است.
12
اسکلت (یکی از انواع بسط و تعمیم مفهوم ساختار)
در کالبد مؤثر است.
13
فرم می تواند محتوا را چنان به بند کشد
که دمار از روزگارش در آید.
14
مناسبات تولیدی فئودالی
فرم جامعه است
15
سماجت و جانسختی همین فرم
جامعه بشری را بیش از هزار سال از توسعه باز می دارد.
16
همین فونکسیون است که
موجب توسعه و تکامل ساختار می شود.
چگونه؟
17
قابلمه 50 سال قبل کجا
بخار پزها و زود پز های مدرن کجا؟
18
دلیل این توسعه و تکامل ساختارها
الزامات فونکسیون ها ست.
19
از سوی دیگر
دلیل توسعه و تسهیل و تکمیل فونکسیون ها
توسعه ساختارها ست.
20
دیالک تیک
مائده ای بی همتا ست که خدای خاک
به بشریت ارزانی داشته است.
کسی به شعر ژاله دستبرد نزده
ما فقط ابراز نظر کرده ایم
گیومه به همین نیت است.
1
شعر ژاله سر جای خود است.
2
اصولا دستبرد به محصول کار مادی و فکری و هنری
کسی
مجاز نیست و کار نادرستی است.
3
البته اغلاط املائی و غیره را می توان و باید ویرایش کرد.
4
بنا بر پژوهش حریفی
اشعار بعضی از شعرای توده
عمدا تحریف شده اند.
5
ضمنا «یاد» (اندیشه)
پیشمرحله ی کار است.
6
هدف از این طعنه این بود که
نغمه ایدئال
برای به یاد سپردن صرف نیست.
برای استحاله ایده و اندیشه به پراتیک است.
7
ایده و اندیشه هم
اصولا
به محض تشکیل در ذهن
به قوه مادی بدل می شود که برون آمدن از کله آدمی
و جامه عمل در بر کردن می طلبد.
8
اندیشه ی نفوذ کرده در روح
آدمی را بی تاب می سازد.
بی خواب می سازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر