فریبرز رئیسدانا
(۱۳۲۷)
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک روزبه نوید
ویرایش
و تحلیل از
مسعود
بهبودی
فرازی
از گفتگو
میان مائو و ارنستو چه گوارا
در
جریان بازدید هیئت نمایندگان کوبا از چین
(19 نوامبر 1960)
مائو:
سؤال
دیگری دارم.
از
پیاده شدن شما در کوبا تا لحظه پیروزی قطعی
دو
سال به طول انجامید.
شما
دهقانان را متحد کردید و به پیروزی دست یافتید.
آیا
امکان آن هست که سایر کشورهای امریکای لاتین
بتوانند
از الگوی شما پیروی کنند؟
1
آیا
امکان آن هست که سایر کشورهای امریکای لاتین
بتوانند
از الگوی شما پیروی کنند؟
·
حدود 14 سال از شکست فاشیسم،
ناسیونال ـ سوسیالیسم و میلیتاریسم ژاپن و دست به دست شدن هژمونی (سرکردگی)
امپریالیستی در مقیاس جهانی می گذرد.
·
بریتانیای کبیر توسط ایالات متحده
امریکا سلب هژمونی شده و به موشی بدل شده است.
·
بخشی از کشورهای تحت سلطه
بریتانیای کبیر سابقا موجود جزو اقمار شوروی زخمی و خرد و خراب و خونین شده اند و
بخش دیگر جزو احمار سرکرده جدید جهان.
·
جهان سوم که روزی روزگاری جزو
مستعمرات بریتانیای کبیر و لمان و ژاپن و ایتالیا و فرانسه و پرتقال بودند، در جوش
و خروش اند تا خود را از قید و بند استعمار رها سازند.
·
عرصه خالی است ز سرکرده ی پیشین
جهان و سر سرکرده جدید جهان خیلی شلوغ است و فرصت خاراندن سر شلوغش را حتی ندارد.
2
آیا
امکان آن هست که سایر کشورهای امریکای لاتین
بتوانند
از الگوی شما پیروی کنند؟
·
متروپل های امپریالیستی با خاک و
خاکستر یکسان شده اند.
·
در هیروشما و ناکازاکی ـ دو شهر
صنعتی مهم میلیتاریسم امپریالیستی ژاپن ـ از خاک و خاکستر حتی خبری نیست.
·
از چیزهای جامد و جاندار سایه اگر
به جا مانده باشد، جای شکرش باقی است.
·
سرکرده جدید جهان با دمش گردو می
شکند.
·
صدور سرمایه برای بازسازی نظام
سرمایه داری در دستور روز سرکرده جدید جهان است.
·
گردش سرمایه پس از تخریب ریشه ای
نیروهای مولده در طول جنگ جهانی امپریالیستی دوم در همه کشورهای پیشرفته سرعت
گرفته است.
3
آیا
امکان آن هست که سایر کشورهای امریکای لاتین
بتوانند
از الگوی شما پیروی کنند؟
·
جنبش های ضد استعماری موسوم به
جنبش های رهائی بخش ملی ـ چه بسا تحت حمایت غیر مستقیم و یا بی تفاوتی سرکرده جدید
جهان ـ در جهان سوم اوج گرفته اند.
·
جنبش رهائی بخش ملی چین پیروز شده
است.
·
پیروزی بر فاشیسم تا دندان مسلح به
دلیل کمیت عظیم قربانیان اتحاد شوروی در مقاومت آنتی فاشیستی حیرت انگیز، به حساب
پیروزی کمونیسم بر فاشیسم گذاشته شده است.
·
در گرد و غبار غلیظ برخاسته از
خرابه های بیکران جنگ جهانی امپریالیستی دوم، چشم چشم را نمی بیند تا کسی از چند و
چون ماهوی روندها با خبر شود.
4
آیا
امکان آن هست که سایر کشورهای امریکای لاتین
بتوانند
از الگوی شما پیروی کنند؟
·
در ایالات متحده امریکا، باند مک
کارتی، حساب هر خود اندیشی را کف دستش گذاشته و هر نفسکش خردگرایی را به اتهام
طرفداری از کمونیسم از عرصه بدر رانده است.
·
در کشورهای تحت سلطه بریتانیای
کبیر و آلمان و ژاپن و اسپانیا و فرانسه و پرتقال و غیره در کمین نشسته تا
استعمارگران سابق تحت فشار انقلابیون آن کشورها از خیر مستعمره خود بگذرند و آن را
به ارباب جدید ارزانی دارند:
الف
·
اجامر بریتانیای کبیر در ایران حتی
با سرکرده جدید جهان همکاری می کنند تا مصدق سرنگون شود و شاه ـ عن ـ شاه پهلوی از
پهلوی مصدق بر تخت سلطنت بنشیند.
ب
·
امپریالیسم فرانسه پس از شکست در
نبرد دین ـ بین ـ فو، از خیر مستعمره اش می گذرد و اختیارات خود را به سرکرده جدید
جهان ارزانی می دارد.
پ
·
گاهی در اینجا و آنجا، جنبش های
رهائی بخش توده ای پس از طرد سرکرده های سابق و سابقتر جهان (بریتانیای کبیر، آلمان،
ژاپن، اسپانیا، فرانسه، پرتقال و غیره)، به طرز خونینی توسط سرکرده جدید جهان
سرکوب می شود و جای خالی استعمارگران سابق را سرکرده جدید جهان پر می کند:
ت
·
در اندونزی حدود یک میلیون نفر در
سنت اجامر جماران با تبر و قمه و قداره شقه شقه می شوند و در خاوران ها گم و گور
می شوند تا سرکرده جدید جهان به کام خویش برسد.
ج
·
در کره اگرچه سرکرده امپریالیستی
سابق (ژاپن) طرد شده و تمامی خاک آن کشور
در دست «کمونیست» ها ست، سرکرده جدید جهان ضمن تهدید شوروی و چین به استفاده از
بمب اتمی، لشکر پیاده می کند و جنگ وحشت انگیزی را به راه می اندازد و آن کشور را
بسان دیگر کشورها به شمالی و جنوبی تقسیم می کند.
ح
·
همین روند و روال در سایر کشورهای
جهان سوم نیز تکرار می شود.
·
محتوای هژمونیکی این روند و روال
نشستن سرکرده جدید به جای سرکردگان سابق است.
·
از لائوس تا کامبوج
·
از غنا تا انگولا
·
از عراق تا یمن
·
از مصر تا سوریه
·
از لیبی تا سومالی و الی آخر.
5
آیا
امکان آن هست که سایر کشورهای امریکای لاتین
بتوانند
از الگوی شما پیروی کنند؟
·
این سؤال مائو از اوتوپی حزب
کمونیست چین حکایت دارد.
·
احزاب کمونیست جهان در این دوره،
دچار توهم اند.
·
همه از دم خالی می بندند و با سیلی
های محکم، صورت خود را و کشور های به اصلاح سوسیالیستی را سرخ نگه می دارند.
·
یکی از انتقادات مهم وارده بر اکثر
احزاب «کمونیست» و از آنجمله بر حزب توده ایران همین توجیه دشواری های عظیم جوامع «سوسیالیستی»
و تزیین سوبژکتیو سیمای خونین و خرد و خراب آنها ست.
·
احزاب توده ای برای دفاع از منافع
توده، بهتر از دفاع از حقیقت عینی، راه و آلترناتیو و بدیلی ندارند.
·
ابلاغ حقیقت عینی و توضیح تئوریکی
(فلسفی) آن، هزاران بار حاصلخیزتر از توجیه مکانیکی و زورکی معضلات و ذلت ها و خریت
ها و خرابکاری ها ست.
6
آیا
امکان آن هست که سایر کشورهای امریکای لاتین
بتوانند
از الگوی شما پیروی کنند؟
·
حزب کمونیست چین در این دوره از اوتوپی
سوبژکتیو امپریالیسم به مثابه «ببر کاغذی» دم می زند و خیال می کند که سوبژکت
تاریخ عوض شده و دهقانان لکوموتیو تاریخ اند.
·
خیلی از احزاب کمونیست ساده لوح و
خوشخیال به تبلیغ جفنگ تغییر تناسب قوا به نفع «سوسیالیسم» می پردازند.
·
حضرات در نهایت بی سوادی کمیت را
(هم بلحاظ مثبت و هم بلحاظ منفی) مطلق می کنند و کیفیت را ماستمالی:
الف
·
از سوئی تعداد بیشمار قربانیان
شوروی را (چین، کره و اندونزی و ایران و غیره را)
نه به عنوان نتایج ناشی از خطاهای خطیر، بلکه به عنوان جنبه مثبت و فضیلت به
خلایق قالب می کنند.
ب
·
از سوی دیگر، کمیت را، یعنی رهایش
کشور های مستعمره از قید و بند سرکردگان سابق را به عنوان تقویت جنبش کارگری ـ
کمونیستی به خورد خلایق می دهند.
·
همه آثاری که از مؤلفین شوروی راجع
به جنبش های رهائی بخش ملی ترجمه و منتشر شده اند، به اینگونه عوامفریبی ها سرشته
اند.
7
آیا
امکان آن هست که سایر کشورهای امریکای لاتین
بتوانند
از الگوی شما پیروی کنند؟
·
مائو پیروزی انقلاب ضد فئودالی ـ
ضد استعماری کوبا را دلیلی بر صحت اوتوپی سوبژکتیو خود تصور می کند و انتظار دارد
که در دیگر کشورهای امریکای لاتین هم تکرار شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر