پروفسور دکتر ولفگانگ
پطر ایش هورن
برگردان
شین
میم شین
·
عمل به تأثیرگذاری آگاهانه، هدفمندانه و آماجگرایانه
فردی و کلکتیو سوبژکت های انسانی بر اوبژکت های محیط طبیعی و اجتماعی شان اطلاق می
شود.
1
·
مفهوم عمل به کردوکار
خاص انسانی نسبت داده می شود.
2
·
مفهوم عمل را اما نباید با مفهوم فلسفی ـ سوسیولوژیکی (جامعه
شناسی) کردوکار یکی پنداشت.
·
مراجعه کنید به کرد
و کار در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
3
·
چون عمل، گشتاورهای سوبژکتیو را و گشتاورهای مربوط به هدفمندی،
تصمیم گیری و انگیزه ای کنش ها را عمده می کند.
4
·
عمل به معنی عملیات عام انسان های منفرد و یا کلکتیو
(دسته جمعی) برای تحول وضع موجود است.
5
·
انسان ها در جریان این امر می توانند عملیات معینی را از
انبوه عملیات ممکنه ـ بنا بر هدف و برنامه نهائی از قبل پیش بینی و تدارک دیده شده
ـ انتخاب کنند و تحقق بخشند.
6
·
این تعریف عمل، عمل را به مثابه موضوع رشته های علمی
مختلف زیر در نظر می گیرد که نظریات شان برای فلسفه از اهمیت شایانی برخوردارند:
الف
·
روانشناسی
ب
·
تئوری تصمیمگیری (اتخاذ تصمیم)
پ
·
عمل شناسی (پراکسه ئولوژی)
·
و غیره
7
·
مسئله فلسفی ـ سوسیولوژیکی تعیین کننده در این زمینه
عبارت است از تعین (دترمیناسیون) اجتماعی عمل.
·
یعنی رابطه دیالک تیکی متقابل میان عمل و روندهای اجتماعی،
که حالت خاصی از دیالک تیک اجتماعی سوبژکت ـ اوبژکت را تشکیل می دهد.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
8
·
وقتی از تعین اجتماعی عمل سخن می رود، باید توجه داشت که
این تعین یک تعین دیالک تیکی است که در رابطه متقابل بغرنجی صورت می گیرد و در آن،
ضرورت عینی ـ اجتماعی فقط به عنوان برآیند نهائی، «اراده» خود را به کرسی می
نشاند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر