محمد
رضا شالگونی
فیدل
کاسترو
کسی که تا آخرین نفس
کسی که تا آخرین نفس
به عدالت اجتماعی وفادار ماند
ویرایش
و تحلیل از
یدالله
سلطان پور
1
هر
نوع طفره رفتن از این حقیقت و پیچاندن بحث در باره خصلت طبقاتی دموکراسی و توخالی
بودن دموکراسی بورژوایی، جز واگذار کردن حیاتی ترین سنگرهای پیکار طبقاتی به بهره
کشان
نتیجه
ای نداشته و نخواهد داشت.
·
رئیس انجمن راه «کارگر»، می داند
که خلایق خر نیستند و باید برای دعاوی دلبخواهی اش دلیل قوی بیاورد.
·
دلیل قوی اما فقط می تواند دلیلی تجربی
ـ نظری باشد:
الف
·
چون این ادعا که آب تحت فشار جو در
100 درجه سانتیگراد به جوش می آید، به شرطی پذیرفته می شود که کتری را روی آتش
بگذارد و با دماسنجی دمای جوش آب کتری را اندازه گیرد و نشان خلایق دهد.
ب
·
خلایق بعدا خودشان همین آب را در
مناطق مختلف زمین روی آتش می گذارند و پس از اندازه گرفتن دمای جوش آن، به نظریه
(تئوری) فیزیکی مورد نظر او می رسند.
·
این اما به چه معنی است؟
2
·
این بدان معنی است که زادگاه دانش
تجربی (نظریه، تئوری)، تجربه (پراتیک) است.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک پراتیک و
تئوری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
جالب اما نحوه استدلال رئیس انجمن
راه «کارگر» است:
3
زیرا
اگر سوسیالیسم
بدون
پاگرفتن آن چیزی که مانیفستِ کمونیست
"جنبش
مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
می
نامد، غیر قابل تصور باشد،
دموکراسی و آزادی های سیاسی بنیادی،
شرط
لازم و حیاتی برای پا گرفتن و پایدار ماندن چنین جنبشی است.
·
این طرز استدلال و دلیل رئیس انجمن
راه «کارگر» است:
·
بهتر آن است که قبل ارزیابی این
دلیل قوی، مفاهیم موجود این جمله او را
مورد ارزیابی قرار دهیم:
الف
مانیفستِ کمونیست
·
اولا منظور رؤسا از اصطلاح بی در و
پیکر «مانیفست کمونیست» چیست؟
·
اگر منظور او اثر مشترک مارکس و
انگلس باشد، عنوان آن که «مانیفست کمونیست» نیست.
·
چون این عنوان بی معنی است و ضمنا
می تواند به انواع متفاوت تعبیر و تفسیر شود.
ب
« Manifest der Kommunistischen Partei»
·
عنوان اثر مشترک مارکس و انگلس
«مانیفست و یا بیانیه حزب کمونیستی» است.
·
بیانیه حزب کمونیستی است و نه
بیانیه هر ننه قمری که خود را کمونیست قلمداد می کند.
·
سؤال این است که چرا، رئیس انجمن
راه «کارگر» به تحریف عنوان آثار کلاسیک های مارکسیسم می پردازد؟
·
ضمنا اجامر کدام دار و دسته معروف
به تحریف عناوین و مضامین آثار مارکسیستی ـ لنینیستی مبادرت می ورزند؟
·
علاوه بر این، چه نیاتی رؤسا در
حذف واژه «حزب» و یا در تغییر عنوان بیانیه حزب کمونیستی به بیانیه کمونیست دارند؟
پ
·
ما که اهل خیال پردازی نیستیم تا
راجع به نیات رؤسا دست به داوری سوبژکتیو بزنیم.
ت
سوسیالیسم
بدون
پاگرفتن
"جنبش
مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
غیر
قابل تصور است.
·
سؤال ناقابل این است که آیا این
ادعای رؤسا از مارکس و انگلس است؟
·
آیا مارکس و انگلس گفته اند که بدون
تشکیل «جنبش
مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم»، سوسیالیسم غیر قابل تصور است؟
ث
سوسیالیسم
بدون
پاگرفتن
"جنبش
مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
غیر
قابل تصور است.
·
ما هنوز فرصت تحلیل آثار کلاسیک
های مارکسیسم را نداشته ایم.
·
ولی بعید است که این جمله از مارکس
و انگلس باشد.
4
سوسیالیسم
بدون
پاگرفتن
"جنبش
مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
غیر
قابل تصور است.
·
بدترین بلائی که می توان بر سر کسی
آورد، این است که بریده ای از نوشته او را به عنوان نظر او جا بزنند.
·
این کرد و کار البته از دیرباز
رواج دارد و نشانه دو گرایش ارتجاعی و ضد خلقی منحط زیر است:
الف
نیکولو ماکیاولی
(1469 ـ 1527)
شاعر، فیلسوف، دیپلمات و سیاستمدار ایتالیائی
نام او با مباح دانستن هر وسیله ضد اخلاقی
برای نیل به قدرت و دفاع از منافع خود،
پیوند داده می شود.
ماکیاولیسم
به شیوه عمل و
رفتار سیاسی مذمومی اطلاق می شود که
قدرت و منفعت شخصی
را بر هنجارهای اخلاقی مقدم می داند.
·
این کرد و کار اولا نشانه ماکیاولیسم
است.
ماکیاولی
هدف عمل سیاسی
دستیابی به قدرت با استفاده از هر وسیله اخلاقی و یا ضد اخلاقی
است.
بنابرین، به کار بردن
هر وسیله ای در سیاست برای پیشبرد اهداف
مجاز است.
ویکی پدیا
ب
ویلیام جیمز
(1842 ـ 1910)
روانشناس، فیلسوف پراگماتیست آمریکائی
مؤسس روانشناسی آمریکائی
استاد دانشگاه هاروارد
آثار:
پراگماتیسم:
نامی جدید برای طرز تفکر های قدیم
معنای حقیقت
·
این کرد و کار ثانیا نشانه
پراگماتیسم است.
·
پراگماتیسم (و شعبه امریکائی آن، اینسترومنتالیسم
و یا ابرازگرایی) از جریانات ایده ئولوژیکی امپریالیسم است که حقیقت را سلب عینیت
می کند.
·
در نتیجه، حقیقت خصلت سوبژکتیو کسب
می کند.
·
بدین طریق و با این ترفند، هر چیزی
و هر کرد و کاری که برای کسی و یا دار و
دسته ای مفید باشد، حقیقی قلمداد می شود.
·
مثلا ادعا می شود که امپریالیسم
امریکا در عراق به دفاع از حقیقت برخاسته است.
·
چون جریان شط خون از اندام مردم
عراق و جریان شط نفت به سوی ایالات متحده امریکا به نفع امپریالیسم امریکا ست.
·
از دید پراگماتیسم، هر کس حقیقت
سودمند خاص خود را دارد.
·
اگر جنایتی، خیانتی و یا خرافه ای
به نفع کسی باشد، حقیقت تلقی می شود و نه جنایت و نه خیانت و نه خرافه.
5
سوسیالیسم
بدون
پاگرفتن
"جنبش
مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
غیر
قابل تصور است.
·
سؤال ناقابل دیگر این است که اگر
این جمله از مارکس و انگلس باشد و پیش شرط سوسیالیسم به نظر آندو تشکیل «جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع
اکثریت عظیم» باشد، حتما باید حکم وحی منزل داشته باشد؟
·
جزم (دگم) مطلق همیشه و همه جا
معتبر باشد؟
·
آیا فقط کافی است که رؤسا ـ بسان
آخوند جماعت ـ به عوض استدلال تجربی و
منطقی به ذکر وحی منزل مفیدی قناعت ورزند و قال قضیه کنده شود؟
6
سوسیالیسم
بدون
پاگرفتن
"جنبش
مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
غیر
قابل تصور است.
·
انجمن راه «کارگر»، راجع به
ولادیمیر لنین و لنینیسم، چه موضعی دارد؟
·
مطمئن است که لنین هم بسان مارکس و
انگلس همین نظر را نمایندگی کرده است؟
·
تعداد بلشویک ها نه فقط به هنگام
پیروزی انقلاب اکتبر، بلکه حتی 70 سال پس از پیروزی آن، از چه قرار بوده است؟
·
تعداد کمونیست ها به هنگام پیروزی
جنبش رهائی بخش ملی و تأسیس جمهوری خلق چین، چند در صد جمعیت آن کشور بوده است؟
·
اصلا چرا دور می رویم.
·
تعداد کمونیست ها به هنگام پیروزی
انقلاب ضد فئودالی و رهائی بخش ملی در کوبا و حتی هم اکنون از چه قرار بوده و است؟
·
رئیس انجمن راه «کارگر» مطمئن است
که نظرات رؤسای منشویسم را نمایندگی نمی کند؟
·
چون آنها هم به لنین می گفتند که
دست باید نگهداشت و هژمونی طبقاتی در روسیه را باید به دست نمایندگان بورژوازی ـ
کرنسکی ها ـ داد.
7
سوسیالیسم
بدون
پاگرفتن
"جنبش
مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
غیر
قابل تصور است.
·
بهتر است که سری به همان «مانیفست
حزب کمونیستی» بزنیم که رئیس انجمن این جمله را ظاهرا از آن رونوسی کرده است:
کليه
جنبش هايى که تاکنون صورت گرفته اند،
يا
جنبش اقليت ها بوده اند
و
يا به سود اقليت ها خاتمه یافته اند.
جنبش
پرولتاريا
جنبش
مستقل اکثريتى عظيم است که به سود اکثريت عظيم منتهی می شود.
پرولتاريا
ـ
به مثابه تحتانى ترين قشر جامعه کنونى ـ
نمي تواند برخيزد و نمي تواند قد برافرازد
بى
آنکه به انفجار
تمام
روبناى شامل آن قشرهايى که جامعه رسمى را تشکيل مي دهند،
منتهی
شود.
·
این ترجمه ناشیانه ای است.
·
ولی بهتر از هیچ است.
·
خوب، منظور مارکس و انگلس از این
بند مانیفیست حزب کمونیستی چیست؟
·
آیا منظور مارکس و انگلس، همین
منظور رئیس انجمن از سر تا پا صادق و انقلابی است؟
·
چگونه می توان از این سخن کلاسیک
ها به نتیجه زیر رسید:
سوسیالیسم
بدون
پاگرفتن
"جنبش
مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
غیر
قابل تصور است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر