۱۳۹۵ آذر ۲۷, شنبه

تعارفات و تحریفات انجمن راه «کارگر» (10)


محمد رضا شالگونی
فیدل کاسترو
کسی که تا آخرین نفس
 به عدالت اجتماعی وفادار ماند

ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

1
هر نوع طفره رفتن از این حقیقت و پیچاندن بحث در باره خصلت طبقاتی دموکراسی و توخالی بودن دموکراسی بورژوایی، جز واگذار کردن حیاتی ترین سنگرهای پیکار طبقاتی به بهره کشان
نتیجه ای نداشته و نخواهد داشت.

·       رئیس انجمن راه «کارگر»، می داند که خلایق خر نیستند و باید برای دعاوی دلبخواهی اش دلیل قوی بیاورد.
·       دلیل قوی اما فقط می تواند دلیلی تجربی ـ نظری باشد:

الف
·       چون این ادعا که آب تحت فشار جو در 100 درجه سانتیگراد به جوش می آید، به شرطی پذیرفته می شود که کتری را روی آتش بگذارد و با دماسنجی دمای جوش آب کتری را اندازه گیرد و نشان خلایق دهد.

ب
·       خلایق بعدا خودشان همین آب را در مناطق مختلف زمین روی آتش می گذارند و پس از اندازه گرفتن دمای جوش آن، به نظریه (تئوری) فیزیکی مورد نظر او می رسند.

·       این اما به چه معنی است؟

2
·       این بدان معنی است که زادگاه دانش تجربی (نظریه، تئوری)، تجربه (پراتیک) است.
·       مراجعه کنید به دیالک تیک پراتیک و تئوری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·       جالب اما نحوه استدلال رئیس انجمن راه «کارگر» است: 

3
زیرا اگر سوسیالیسم
بدون پاگرفتن آن چیزی که مانیفستِ کمونیست
"جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
می نامد، غیر قابل تصور باشد،
 دموکراسی و آزادی های سیاسی بنیادی،
شرط لازم و حیاتی برای پا گرفتن و پایدار ماندن چنین جنبشی است.

·       این طرز استدلال و دلیل رئیس انجمن راه «کارگر» است:
·       بهتر آن است که قبل ارزیابی این دلیل قوی،  مفاهیم موجود این جمله او را مورد ارزیابی قرار دهیم:

الف
  مانیفستِ کمونیست

·       اولا منظور رؤسا از اصطلاح بی در و پیکر «مانیفست کمونیست» چیست؟

·       اگر منظور او اثر مشترک مارکس و انگلس باشد، عنوان آن که «مانیفست کمونیست» نیست.
·       چون این عنوان بی معنی است و ضمنا می تواند به انواع متفاوت تعبیر و تفسیر شود.

ب
« Manifest der Kommunistischen Partei»

·       عنوان اثر مشترک مارکس و انگلس «مانیفست و یا بیانیه حزب کمونیستی» است.

·       بیانیه حزب کمونیستی است و نه بیانیه هر ننه قمری که خود را کمونیست قلمداد می کند.

·       سؤال این است که چرا، رئیس انجمن راه «کارگر» به تحریف عنوان آثار کلاسیک های مارکسیسم می پردازد؟

·       ضمنا اجامر کدام دار و دسته معروف به تحریف عناوین و مضامین آثار مارکسیستی ـ لنینیستی مبادرت می ورزند؟

·       علاوه بر این، چه نیاتی رؤسا در حذف واژه «حزب» و یا در تغییر عنوان بیانیه حزب کمونیستی به بیانیه کمونیست دارند؟

پ
·       ما که اهل خیال پردازی نیستیم تا راجع به نیات رؤسا دست به داوری سوبژکتیو بزنیم.

ت
  سوسیالیسم
بدون پاگرفتن
"جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
  غیر قابل تصور است.

·       سؤال ناقابل این است که آیا این ادعای رؤسا از مارکس و انگلس است؟

·       آیا مارکس و انگلس گفته اند که بدون تشکیل «جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم»، سوسیالیسم غیر قابل تصور است؟

ث
  سوسیالیسم
بدون پاگرفتن
"جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
  غیر قابل تصور است.

·       ما هنوز فرصت تحلیل آثار کلاسیک های مارکسیسم را نداشته ایم.
·       ولی بعید است که این جمله از مارکس و انگلس باشد.

4  
سوسیالیسم
بدون پاگرفتن
"جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
  غیر قابل تصور است.

·       بدترین بلائی که می توان بر سر کسی آورد، این است که بریده ای از نوشته او را به عنوان نظر او جا بزنند.
·       این کرد و کار البته از دیرباز رواج دارد و نشانه دو گرایش ارتجاعی و ضد خلقی منحط زیر است:

الف

نیکولو ماکیاولی
 (1469 ـ 1527)
شاعر، فیلسوف، دیپلمات و سیاستمدار ایتالیائی
نام او با مباح دانستن هر وسیله ضد اخلاقی
برای نیل به قدرت و دفاع از منافع خود،
پیوند داده می شود.
ماکیاولیسم
 به شیوه عمل و رفتار سیاسی مذمومی اطلاق می شود که
 قدرت و منفعت شخصی را بر هنجارهای اخلاقی مقدم می داند.

·       این کرد و کار اولا نشانه ماکیاولیسم است.

ماکیاولی
هدف عمل سیاسی
دستیابی به قدرت با استفاده از هر وسیله اخلاقی و یا ضد اخلاقی است.
 بنابرین، به کار بردن هر وسیله ‌ای در سیاست برای پیشبرد اهداف
مجاز است.
ویکی پدیا

ب

ویلیام جیمز 
(1842 ـ 1910)
روانشناس، فیلسوف پراگماتیست آمریکائی
مؤسس روانشناسی آمریکائی
استاد دانشگاه هاروارد
آثار:
پراگماتیسم:
نامی جدید برای طرز تفکر های قدیم
معنای حقیقت

·       این کرد و کار ثانیا نشانه پراگماتیسم است.
·       پراگماتیسم (و شعبه امریکائی آن، اینسترومنتالیسم و یا ابرازگرایی) از جریانات ایده ئولوژیکی امپریالیسم است که حقیقت را سلب عینیت می کند.

·       در نتیجه، حقیقت خصلت سوبژکتیو کسب می کند.

·       بدین طریق و با این ترفند، هر چیزی و هر کرد و کاری که  برای کسی و یا دار و دسته ای مفید باشد، حقیقی قلمداد می شود.
·       مثلا ادعا می شود که امپریالیسم امریکا در عراق به دفاع از حقیقت برخاسته است.
·       چون جریان شط خون از اندام مردم عراق و جریان شط نفت به سوی ایالات متحده امریکا به نفع امپریالیسم امریکا ست.

·       از دید پراگماتیسم، هر کس حقیقت سودمند خاص خود را دارد.
·       اگر جنایتی، خیانتی و یا خرافه ای به نفع کسی باشد، حقیقت تلقی می شود و نه جنایت و نه خیانت و نه خرافه.

5
سوسیالیسم
بدون پاگرفتن
"جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
  غیر قابل تصور است.

·       سؤال ناقابل دیگر این است که اگر این جمله از مارکس و انگلس باشد و پیش شرط سوسیالیسم به نظر آندو تشکیل «جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم» باشد، حتما باید حکم وحی منزل داشته باشد؟

·       جزم (دگم) مطلق همیشه و همه جا معتبر باشد؟

·       آیا فقط کافی است که رؤسا ـ بسان آخوند جماعت ـ  به عوض استدلال تجربی و منطقی به ذکر وحی منزل مفیدی قناعت ورزند و قال قضیه کنده شود؟

6


سوسیالیسم
بدون پاگرفتن
"جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
  غیر قابل تصور است.

·       انجمن راه «کارگر»، راجع به ولادیمیر لنین و لنینیسم، چه موضعی دارد؟

·       مطمئن است که لنین هم بسان مارکس و انگلس همین نظر را نمایندگی کرده است؟

·       تعداد بلشویک ها نه فقط به هنگام پیروزی انقلاب اکتبر، بلکه حتی 70 سال پس از پیروزی آن، از چه قرار بوده است؟

·       تعداد کمونیست ها به هنگام پیروزی جنبش رهائی بخش ملی و تأسیس جمهوری خلق چین، چند در صد جمعیت آن کشور بوده است؟

·       اصلا چرا دور می رویم.
·       تعداد کمونیست ها به هنگام پیروزی انقلاب ضد فئودالی و رهائی بخش ملی در کوبا و حتی هم اکنون از چه قرار بوده و است؟

·       رئیس انجمن راه «کارگر» مطمئن است که نظرات رؤسای منشویسم را نمایندگی نمی کند؟
·       چون آنها هم به لنین می گفتند که دست باید نگهداشت و هژمونی طبقاتی در روسیه را باید به دست نمایندگان بورژوازی ـ کرنسکی ها ـ داد.

7
سوسیالیسم
بدون پاگرفتن
"جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
  غیر قابل تصور است.

·       بهتر است که سری به همان «مانیفست حزب کمونیستی» بزنیم که رئیس انجمن این جمله را ظاهرا از آن رونوسی کرده است:  

کليه جنبش هايى که تاکنون صورت گرفته اند،
يا جنبش اقليت ها بوده اند
و يا  به سود اقليت ها خاتمه یافته اند.
جنبش پرولتاريا
جنبش مستقل اکثريتى عظيم است که به سود اکثريت عظيم منتهی می شود.
 پرولتاريا
ـ به مثابه تحتانى ‌ترين قشر جامعه کنونى ـ
 نمي تواند برخيزد و نمي تواند قد برافرازد
بى آنکه به انفجار
تمام روبناى شامل آن قشرهايى که جامعه رسمى را تشکيل مي دهند،
منتهی شود.

·       این ترجمه ناشیانه ای است.
·       ولی بهتر از هیچ است.

·       خوب، منظور مارکس و انگلس از این بند مانیفیست حزب کمونیستی چیست؟

·       آیا منظور مارکس و انگلس، همین منظور رئیس انجمن از سر تا پا صادق و انقلابی است؟

·       چگونه می توان از این سخن کلاسیک ها به نتیجه زیر رسید: 

سوسیالیسم
بدون پاگرفتن
"جنبش مستقل اکثریت عظیم به نفع اکثریت عظیم"
  غیر قابل تصور است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر