۱۳۹۵ دی ۸, چهارشنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (153)


کامبخش و دیگر سران حزب توده

مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
هستن
زمستان
(1335)  

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون  

 در جوار رحمت ناراستین آسمان، بغنوده ایم، ای مرد،
که دگر یادی از آنان نیست
ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاک جانان نیست

·       کسی دیگر از شهدا یادی نمی کند و اگر احیانا یادی از آنها بکند، برای فریب شوم امثال پاک جان آنان است.

1
·       اخوان در این بند شعر، اپوزیسیون ضد سلطنتی ـ ضد امپریالیستی را، یعنی اپوزیسیون ضد طبقه حاکمه را به دو دسته طبقه بندی می کند:

الف
·       دسته اول اپوزیسیون ضد سلطنتی ـ ضد امپریالیستی، اپوزیسیون ضد طبقه حاکمه، پاک جان  اند که برای مردن در نهایت پاکی در طریقی پوک آفریده شده اند.
·       این دسته از اپوزیسیون طبقه حاکمه، خوبان ساده لوح خرفت و خر اند.
·       اخوان عاشق سینه چاک اینها ست و در غم آنها زار زار می گرید.

ب
·       دسته دوم از اپوزیسیون ضد سلطنتی ـ ضد امپریالیستی، اپوزیسیون ضد طبقه حاکمه در صدد فریب شوم دسته اول یعنی خوبان ساده لوح خرفت و خر اند.

·       سؤال این است که دسته دوم اپوزیسیون ضد طبقه حاکمه، چیستند و کیستند؟

2

در جوار رحمت ناراستین آسمان، بغنوده ایم، ای مرد،
که دگر یادی از آنان نیست
ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاک جانان نیست

·       اخوان دسته دوم را ـ بطرز مسکوتی ـ  ناپاک و پست می داند.
·       مثل خودش و مثل بخش اعظم بشریت، به استثناء پاک جانان ساده لوح خرفت و خر که در طریق پوک جان می بازند. 

·       تفاوت و تضاد اعضای متعلق به دسته دوم با بقیه بشریت به انضمام اعضای طبقه حاکمه ملی و بین المللی، در سودای آنها در جهت فریب شوم پاک جانان است.
·       دسته دوم اپوزیسیون ضد طبقه حاکمه، تنها فرقی که با بقیه بشریت و با اعضای طبقه حاکمه و هیئت حاکمه دارند، فریبکاری آنها ست.
·       همین و بس.
·       اخوان ضمن چپاندن هندوانه زیر بغل سیامک و کیوان و یاران، اعضای طبقه حاکمه را و از آنجمله شاه و شعبان و لات ها و لاشخورها را به آب زمزم می شوید و پاک تر از ماتحت ملا می سازد.
 
3

در جوار رحمت ناراستین آسمان، بغنوده ایم، ای مرد،
که دگر یادی از آنان نیست
ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاک جانان نیست

·       فریبکاری اما از سوئی پدیده ای پسیکولوژیکی است و از سوی دیگر، خصلتی اخلاقی و یا به عبارت دقیقتر، ضد اخلاقی است و در هر دو صورت، ثانوی است.
·       چون در آن سوی خصایل پسیکولوژیکی و اخلاقی، منافع طبقاتی خرناسه می کشند.

·       مواضع طبقاتی این فریبکاران از چه قرار است؟

·       به عبارت روشن تر، کسانی که سیامک و مبشری و کیوان و یاران را فریب شوم داده اند، به کدام طبقه اجتماعی تعلق دارند و از فریب شوم اینان چه نفعی به نصیب می برند؟     

4
در جوار رحمت ناراستین آسمان، بغنوده ایم، ای مرد،
که دگر یادی از آنان نیست
ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاک جانان نیست

·       از شاعر تواب پریشان اندیش پریشان حال که نمی توان انتظار حل معمای اتیکی و پسیکولوژیکی داشت.
·       ضمنا اشکال کار اینجا ست که سیامک و یاران به عنوان مثال، نه کودک، بلکه از سران حزب توده بوده اند.

·       چه کسی می تواند سیامک و مبشری و روزبه و کیوان و یاران را فریب شوم دهد؟
 
5
در جوار رحمت ناراستین آسمان، بغنوده ایم، ای مرد،
که دگر یادی از آنان نیست
ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاک جانان نیست

·       به این پرسش ما به عوض اخوان، قبل از همه طبقه حاکمه انگل و استثمارگر و جوجه های اولترا عنگلابی آنها، مثلا چریک های فدایئ خر، مجاهدین اسلام و خر، گروهک های ماجراجوی لیملام و دیمدام و هارت و پورت پاسخ داده اند.
·       البته با تجدید نظری در عناصری از تئوری اخوان:
 
6
·       در قاموس شاه و شیخ، تئوری پاک جان و ناپاک و پست جفنگی بیش نیست.
·       ولی طبقه بندی اخوان در کلش معقول و مقبول و معتبر است:

·       توده ای ها دو دسته اند:    

الف
·       دسته اول انبوه خرفت و خر و فریب خورده اند.
·       چه بسا اصلا سواد درست و حسابی ندارند.
·       دهقان و عمله و پا برهنه و بی همه چیز و بی خانمان اند.     

ب
·       دسته دوم، عوامفریب اند.
·       خاین اند.
·       خودفروخته اند.
·       وطن فروش اند.
·       بی پدر و بی مادر اند.
·       بی اصل و بی نسب اند.

پ
·       یکی از همین توده ای های خاین بی وطن وطنفروش بی پدر و مادر از بازجو پرسیده بود:
·       پس من از کجا آمده ام؟

·       بازجو که مثل بقیه بازجویان، دکتر و مهندس و علامه بود، گفته بود:
·       وقتی بلشویک ها در جنگ جهانی دوم بخشی از ایران را اشغال کردند، شما ها را به همراه آورده اند و اینجا ول کرده اند و رفته اند.

·       دلیل بدی نبود.
·       توده ای خاین اما پدر و مادر داشت و علاوه بر آن، اندکی مغز اندیشنده در کله داشت و گفته بود:
·       پدر و مادر مرا که دیدی.
·       مادرم همان زن بیچاره ای بود که به پای تان افتاده بود و التماس می کرد که  پسرش را نبرند و در عوض کتاب هایش را بسوزانند.
·       حتی تنور را نشان می داد.

·       بازجوی علامه گفته بود:
·       آره.
·       ولی بلشویک ها آمدند، در خانه تان باز بود، مادرت را ماتوشکار خطاب کردند، حسابش را درجا رسیدند و نطفه تو را هم در رحمش کاشتند.

6

در جوار رحمت ناراستین آسمان، بغنوده ایم، ای مرد،
که دگر یادی از آنان نیست
ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاک جانان نیست

·       رؤسای ساواک که در کشورهای امپریالیستی دوره دیده بودند و دوکت رینه (ارشاد) شده بودند، دلیل تشکیل این اقلیت فریبکار را به طرز پسیکولوژیستی توضیح می داند و نتیجه وجود عقده های روحی و روانی می دانستند.
·       منشاء تشکیل این اقلیت فریبکار، عقده های روحی و روانی آنان محسوب می شد.

·       اخوان هم تقریبا بر برهوت بی آب و علف همین پسیکولوژیسم امپریالیستی، اسب استدلال می راند.      

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر