۱۳۹۵ آذر ۱۶, سه‌شنبه

دیالک تیک خدمت و خیانت (1)


فرازهایی از کتاب شهلا زرلكي  
تحت عنوان
«در خدمت و خیانت زنان»  
ویرایش و تحلیل از
مریم دال و ربابه نون

در خدمت و خیانت زنان

دعوای زن و شوهر تنها دعوایی است
که قابل قیاس با نزاع های دیگر نیست.
هر بگومگویی میان زن و شوهر،
مثل تخت معروف فروید است
 بستری است برای برون ریزی.
همه افکار فعال و غیرفعال
به یکباره مجال بروز می یابد.
سخنانی که در دوران صلح،
به یاری مصلحت بینی و آرامش و همدلی متقابل
فروخورده شده اند،
با فریاد ادا می شوند.

مشاجره خانگی ابعاد کاملا متفاوتی دارد.
یکی از ابعاد متمایزکننده،
همان مساله برون ریزی بر تخت تداعی معانی فروید است.

صراحت مفرط و بی شرمی که
خصیصه ماهیتی قرارداد ازدواج است،
دعوای زن و شوهر را به یک برون فکنی تمام عیار بدل می کند.

شاید به خاطر همین تسکین بخشی و رهایی برون فکنانه، عمر نزاع زن و مرد کوتاه است.
البته درباره کوتاهی عمر
چنین نزاعی باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه،
همخانگی و مغشوش بودن مرزهای زندگی خصوصی دو انسان
 اشاره کرد.
همه امکانات آشتی برای زن و شوهر مهیا ست:
حلقه اتصالی به نام فرزند، اشتراک مکان زندگی، دیدارهای مکرر صبحگاهی، میز شام و تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.
به هر حال و در ظاهر امر
 به نظر می رسد زن و مرد از روش درمانی ناخودآگاهی
استفاده می کنند که
خود از خاصیت آن آگاه نیستند.
بنابراین
 پرسشی در این میان شکل می گیرد:
آیا مشاجره زن و شوهر یک راه درمان نیست؟

پایان فراز اول


·        این مطلب را حریفی فرستاده تا مورد تأمل و تحلیل قرار گیرد.
·        حریف ضمنا نوشته:
·        «معلوم نیست که چرا خدمت و خیانت زنان در این کتاب تماتیزه می شود و نه خدمت و خیانت مردان و یا حداقل هر دو؟
·        ضمنا منظور مؤلف از  مفاهیم «خدمت» و «خیانت» زنان چیست؟
·        خیلی جالب است.
·        انگار نه مردان، بلکه زنانند که حق داشتن چهار  شوهر و صدها صیغه شرعی و غیرشرعی دارند و حتی در حین زیارت قبور ائمه اطهار از نعمات سکس با کره و بی کره برخوردار می شوند و کیف خر می کنند.»

1
در خدمت و خیانت زنان

·        خدمت به معنی بندگی و نوکری به کسی است.

·        خیانت به معنی نقض عهد منعقده است.
·        به معنی پیمان شکنی است.

2
در خدمت و خیانت زنان

·        مؤلف این اثر، ظاهرا دیالک تیک وفا و جفا را به شکل دیالک تیک خدمت و خیانت بسط و تعمیم می دهد.
·        وفا در ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به معنی رعایت عهد منعقده (پیمان و قرارداد بسته شده) میان بنده و خداوند بنده، میان کنیز و کدبانو، میان غلام و خواجه  و یا میان رعیت و ارباب فئودال است.
·        این دیالک تیک از زیربنای اقتصادی جامعه یعنی از عرصه مناسبات تولیدی برون آمده است و در دیگر عرصه های جامعه کسب اعتبار کرده است.
·        آن سان که وفا (خدمت) رفته رفته به یکی از فضایل و سجایای اخلاقی بدل شده است و جفا (خیانت) جزو کرد و کار های ضد اخلاقی محسوب شده است.

3
در خدمت و خیانت زنان

·        حریف از هویت مؤلف این کتاب خبر نداشت و بر آن بود که این عنوان دال بر خصلت آنتی فمینیستی (زن ستیزی) مولف  این کتاب است.
·         نمی توان به حریف در این زمینه حق نداد.

·        چرا و به چه دلیل؟
 الف
در خدمت و خیانت زنان

·        اولا به این دلیل که در این کتاب، خدمت و خیانت زن تماتیزه می شود (موضوعیت کسب می کند) و نه خدمت و خیانت مرد و یا حداقل خدمت و خیانت هر دو.

ب
در خدمت و خیانت زنان

·        ثانیا به این دلیل که این کتاب ـ بی اعتنا به نیت مؤلف ـ به توسعه و تحکیم آنتی فمینیسم منجر می شود.
·        هر عضو خام و خرفت و خر جامعه ـ چه زن و چه مرد ـ با مشاهده عنوان این کتاب ـ خواه و ناخواه ـ به این نتیجه می رسد که زنان خائنین مادر زاد اند و مردان خادمین مادر زاد.

پ
در خدمت و خیانت زنان

·        هر عضو خام و خرفت و خر جامعه ضمنا بطور خود به خودی به این نتیجه خواهد رسید که فقط نیمه ستمدیده جامعه (دختران و زنان) در چارچوب دیالک تیک خدمت و خیانت بسر می برند و نه نیمه چه بسا ستمگر در جامعه مردسالار و یا حداقل هر دو.
·        جو ایده ئولوژیکی ـ آنتی فمینیستی جامعه نیز این تصور و توهم آنتی فمینیستی تهوع آور را دامن می زند و تأیید و تحکیم و تشدید می کند.

ت
·        بی اعتنا به هویت مؤلف، در دیالک تیک خدمت و خیانت، زن جای کنیز و کلفت و بنده و غلام و رعیت را گرفته و شوهر جای ارباب بنده دار، خواجه و فئودال را.

4

دعوای زن و شوهر
تنها دعوایی است که
قابل قیاس با نزاع های دیگر نیست.

·        چرا و به چه دلیل؟

·        دیالک تیک خدمت و خیانت، خاص دیالک تیک زن و شوهر که نیست.
·        دیالک تیک زن و شوهر فقط یکی از صدها فرم بسط و تعمیم دیالک تیک فرود و فراز، محکوم و حاکم، زیردست و زبردست، بنده و بنده دار، عبد و معبود، نوکر و آقا، کنیز و کدبانو، رعیت و ارباب، کارگر و کارفرما و مرید و مراد و غیره است.
·        بغرنجی های موجود در رابطه زن و شوهر در مناسبات کنیز و کدبانو، بنده و بنده دار، نوکر و آقا، رعیت و ارباب، کارگر و سرمایه دار و غیره نیز وجود دارند.

·        رابطه دیالک تیکی یعنی همبائی توأم با «ستیز» دو قطب، تضاد توأم با پیوند دو قطب.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر