مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
هستن
زمستان
(1335)
ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
بی
جدال و جنگ،
ای
به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ
ای
کبوترها
کاشکی
پر می زد آنجا مرغ دردم، ای کبوترها
که
من ار مستم، اگر هوشیار
- گر چه می دانم به "هست" آلوده مرد ام،
ای کبوترها -
در
سکوت برج بیکس مانده تان هموار،
نیز
در برج سکوت و عصمت غمگین تان، جاوید،
های
پاکان، های پاکان گوی
گریم
و غمگین خروشم زار
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای کبوتر ها که بدون جنگ و جدال در
خون خود غوطه ور شدید و از این آشیان تنگ ننگ کوچ کردید، ای کاش مرغ درد من در کشتارگاه
تان پر می زد.
·
من اگر چه مردی آلوده به «هست»
هستم، همیشه ـ چه در حالت مستی و چه در حالت هشیاری ـ در برج خالی ساکت و معصوم
ماتمگرفته تان، «ای پاکان»، «ای پاکان» بر لب، می گریم و از فرط غم، زار می زنم.
·
این بند واپسین این شعر اخوان
است.
1
بی
جدال و جنگ،
ای
به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ
·
اخوان جامعه را آشیان تنگ ننگ می
داند.
·
در این مفهوم اخوان پسیمیسم طبقات
اجتماعی واپسین تبیین می یابد:
·
همه طبقات اجتماعی واپسین، دنیا را
فریبا، فانی، موقتی و دنی می دانند.
·
مراجعه کنید به تحلیل اشعار حافظ در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
2
بی
جدال و جنگ،
ای
به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ
·
اخوان ضمنا سرداران سلحشور توده را
به کبوتر تشبیه می کند.
·
کبوترانی که بدون مقاومت و جنگ و
جدال تیرباران شده اند و به خون شان،
آغشته گشته اند.
·
سؤال این است که چرا سرداران توده
به کبوتر تشبیه می شوند و نه مثلا به کلاغ و یا عقاب؟
3
بی
جدال و جنگ،
ای
به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ
·
دلیل اخوان احتمالا همان تئوری او تحت
عنوان «مرگی پاک در طریقی پوک» است.
·
به عبارت دیگر، دلیل شباهت سرداران
توده به کفتر، خریت آنها از سوئی و مظلومیت و معصومیت و تسلیم و تمکین آنها از سوی
دیگر است.
·
کلاغ و عقاب فاقد این خصوصیات منفی
کبوتران اند.
·
کلاغ هوشمندی تیز اندیش است و عقاب
فرازجوی تیز بین و تیز چنگ.
4
بی
جدال و جنگ،
ای
به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ
·
سرداران توده را اخوان تواب و
پشیمان نمی شناسد و یا نمی خواهد بشناسد.
·
سرداران توده نه خر بوده اند و نه
تسلیم طلب و آشتی جو.
·
اگر میراث فکری آنان به دست آید،
می توان تحلیل کرد و بطلان دعاوی اخوان را اثبات نمود.
·
از بیت معروف کیوان معلوم می شود
که سرداران توده تا آخرین دم حیات عزت مند شان، از سرتاپا آشتی ناپذیر، مهاجم و
ستیزنده بوده اند.
درد و رنج تازيانه چند روزی بيش نيست
رازدار خلق اگر باشی هميشه زنده ای.
رازدار خلق اگر باشی هميشه زنده ای.
·
تبار سرداران توده به بابک خرمدین
می رسد.
·
بابک نیز هودار آشتی ناپذیر آرمان
برابری ـ خواهری ـ برادری بوده است.
·
کمونیست به تمام معنی بوده است.
·
سؤال دیگر این است که چرا اخوان از
مفهوم «بی جدال و جنگ» بهره برمی گیرد؟
5
بی
جدال و جنگ،
ای
به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ
·
دلیل اخوان شاید این باشد که
سرداران توده، نه در میدان جنگ، بلکه در میدان تیر، تیرباران شده اند.
·
یعنی میان توده و طبقه حاکمه مبارزه
ی مسلحانه دو طرفه در بین نبوده است.
·
تنفر انگیزی دو رژیم شاه و شیخ هم به
همین دلیل است.
·
این دو جرثومه کثافت و فساد،
سرداران توده را نه در میدان جنگ، بلکه در اقامتگاه ها و اسارتگاه ها ترور و اعدام
می کنند.
6
بی
جدال و جنگ،
ای
به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ
·
اشتباه اخوان این است که از سه فرم
مبارزه طبقاتی، فقط فرم مسلحانه (نظامی) را به رسمیت می شناسد.
·
یعنی دو فرم بسیار مهم مبارزه
طبقاتی را، فرم اقتصادی و فرم ایده ئولوژیکی آن را نمی شناسد ویا به رسمیت نمی
شناسد.
·
منشاء این نادانی اجامر عیرانی به فئودالیسم می رسد.
·
بخش اعظم روشنفکران فئودالی ایران
به همین درد بی درمان دچار بوده اند.
·
مبارزات طبقاتی اما در هر سه فرمش
اعتبار دارد و نه در یکی از سه فرم.
7
ای
کبوترها
کاشکی
پر می زد آنجا مرغ دردم، ای کبوترها
·
اخوان از تیرباران سرداران توده
ناراحت بوده و درد کشیده است.
·
سؤال این است که چرا باید کسی از
مرگ افرادی هر چند هم پاک، ولی در راهی پوک، دردمند باشد؟
·
چون بنا بر ضرب المثلی معروف، «خود
کرده را تدبیر نیست.»
8
·
آماج انتقاد اخوان در این شعر،
همدردی با پاکان مرده در طریقی پوک، ضمن انتقاد از گول زنندگان پاک جانان نادان
است.
·
این نیت باطنی اخوان در بند قبلی
شعر تبیین یافته است:
در
جوار رحمت ناراستین آسمان، بغنوده ایم، ای مرد،
که
دگر یادی از آنان نیست
ور
بود، جز در فریب
شوم دیگر پاک جانان نیست
·
می توان گفت که اخوان، دوئالیسم عوامفریب
و مرده ی فریب خورده را از گورستان تجارب شخصی استخراج و فرمول بندی می کند و نقش
تعیین کننده از آن عوامفریب می داند.
·
در نتیجه، اخوان تواب و پشیمان و پریشان، ضمن همدردی با
مرده فریب خورده، عوامفریب را افشا و رسوا می کند و می کوبد.
·
این طرز تفکر اخوان، احتمالا طرز
تفکر خاص او نیست.
·
این نظر سازمان امنیت شاه و
شیخ است:
·
در قاموس شکنجه گران شاه و شیخ، بخش
قریب به اتفاق انقلابیون، نه افرادی خوداندیش و خودمختار و تصمیمگیر، بلکه مشتی
پخمه و ساده لوح و فریب خورده اند.
·
این نظر ایده ئولوژیکی ـ
سنتی طبقه حاکمه فئودالی، فوندامنتالیستی و بورژوائی ـ امپریالیستی، نظری رئالیستی است و باید مورد تأمل قرار گیرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر