۱۳۹۵ آذر ۱۷, چهارشنبه

دیالک تیک خدمت و خیانت (3)


فرازهایی از کتاب شهلا زرلكي  
تحت عنوان
«در خدمت و خیانت زنان» 
ویرایش و تحلیل از
مریم دال و ربابه نون

در دعوای زن و شوهر
همه افکار فعال و غیرفعال
به یکباره مجال بروز می یابد.

·        منظور مؤلف از افکار فعال و غیرفعال چیست؟

1
همه افکار فعال و غیرفعال
به یکباره مجال بروز می یابد.

·        مؤلف احتمالا تصورات بشری را به دو دسته اکتیو و پاسیو طبقه بندی می کند:

الف
·        منظور او از افکار اکتیو، تصاویری اند که آگاهانه در آیینه ذهن فرد منعکس می شوند.
·        مثلا زن شوهر خود را با زن بیگانه ای در جائی دیده است و به روی او نیاورده است.
·        به هنگام انفجار روحی ـ روانی (برون ریزی)، آن را مطرح می سازد.
·        مؤلف اسم این انعکاس را فکر اکتیو (فعال) می نامد.
·        این فکر نیست.
·        این واکنش غریزی، عصبی، غیر عقلی است.
·        واکنشی خارج از کنترل عقل دور اندیش است.   

ب
·        منظور او از افکار پاسیو (مجهول و به قول مؤلف غیرفعال)، تصاویری اند که نه آگاهانه، بلکه بطرز خودپو و خود به خودی، یعنی بی آنکه خود فرد ملتفت شده باشد، در آیینه ذهن او منعکس شده اند و در اعماق روح و روانش تلنبار و انبار شده اند که به هنگام انفجار روحی ـ روانی (برون ریزی) از اعماق روح و روانی کنده می شوند، بالا می آیند و بر زبانش جاری می شوند و چه بسا خودش را غافلگیر می کنند.
·        این نوع وقوف چه بسا در عالم خواب نیز صورت می گیرد.

2
سخنانی که در دوران صلح،
به یاری مصلحت بینی و آرامش و همدلی متقابل
فروخورده شده اند،
با فریاد ادا می شوند.

·        منظور مؤلف از  مفاهیم «دوران صلح»، «مصلحت بینی»، «آرامش» و «همدلی»  چیست؟

3
سخنانی که در دوران صلح،
به یاری مصلحت بینی و آرامش و همدلی متقابل
فروخورده شده اند،
با فریاد ادا می شوند.

·        دیالک تیک زن و شوهر، دیالک تیکی از سازش و چالش است.
·        این ترازوی دیالک تیکی گاهی به نفع سازش سنگینی می کند و گه به نفع چالش.
·        مؤلف از این دیالک تیک باخبر نیست.

·        به همین دلیل دوئالیستی می اندیشد و خیال می کند که میان دوره سازش و دوره چالش دیواری کشیده شده است.

·        دیالک تیک اما عینی است و خودش را به مؤلف دوئالیستی اندیش تحمیل می کند و بر زبانش می نشنید.
·        شاید همین تحمیل حقیقت عینی است که مؤلف بدان نام افکار پاسیو می دهد.

4
سخنانی که در دوران صلح،
به یاری مصلحت بینی و آرامش و همدلی متقابل
فروخورده شده اند
با فریاد ادا می شوند.

·        دوره سازش زن و شوهر یعنی هنگامی که ترازوی دیالک تیکی (به هر دلیلی)  به نفع سازش است، دوره اوپورتونیسم است.
·        دوره مصلحت اندیشی است.
·        دوره ماستمالی اختلافات و اختلاف نظر ها ست.
·        دوره سرپوش نهادن بر تضادها ست.
·        دوره «فرو خوردن سخنان» ناروا، نابجا، نا به هنگام است.

·        درد ها و رنج ها در این دوره، تبیین نمی یابند، ضجه ها فرو خورده می شوند، زخم ها لیس زده می شوند و در بطری روح و روان تلنبار و انبار شوند تا به هنگام سنگینی ترازوی دیالک تیکی به نفع چالش، به هنگام غلبه غریزه بر عقل، بمب درون بطرز جهشی و ناگهانی منفجر شود، و سخنان چرکین فرو خورده در طول سالیان، «با فریاد»  ادا شوند.

5
سخنانی که در دوران صلح،
به یاری مصلحت بینی و آرامش و همدلی متقابل
فروخورده شده اند،
با فریاد ادا می شوند.

·        همانطور که ذکرش گذشت، این روند و روال روحی و روانی، منحصر به روابط زن و شوهر نیست.
·        بلکه در همه روابط دیالک تیکی صادق است.

·        کودکی که تحت اوتوریته مادر و پدر آزرده خاطر است.
·        به محض کسب استقلال و پیدا کردن کار، بطرز ناگهانی منفجر می شود و سخنانی را که با مصلحت اندیشی فرو خورده بوده، بر زبان می راند.
·        چه بسا حتی سالی یکبار هم سراغی از مادر و پدر نمی گیرد.
·        حتی به وقت بیماری مادر و پدر به عیادت شان نمی رود.

6
سخنانی که در دوران صلح،
به یاری مصلحت بینی و آرامش و همدلی متقابل
فروخورده شده اند،
با فریاد ادا می شوند.

·        این تجارب تلخ چه بسا در ضمیر جامعه تقطیر یافته اند و فرم شعر و حکایت و ضرب المثل به خود گرفته اند:
·        پدری در روند تربیت فرزند، به تنگ آمده و گفته:
·        «تو آدم بشو نیستی.»

·        پسر از سر مصلحت اندیشی واکنش فوری نشان نداده، تا اینکه وزیر شده و دستور داده که پدرش را بازداشت کنند و دست بسته به پیشگاهش بیاورند.
·        آنگاه با فریاد اعلام داشته:
·        «یادت هست که گفتی که من آدم نمی شوم.
·        نگاه کن و ببین که وزیر شده ام.»

·        پدر هم در جا پاسخ درخور به فرزند خر می دهد:
·        «آره.
·        می بینم که وزیر شده ای.
·        من نگفتم که وزیر نمی شوی.
·        من گفتم آدم نمی شوی.
·        اگر آدم شده بودی، قدر دان زحمات پدر می شدی.»


7

حافظ
پدر تجربه
 ای دل
تویی
 آخر ز چه روی
طمع مهر و وفا ز این پسران می‌ داری؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای دل، تو انسان مجربی هستی.
·        به چه دلیل از این پسران انتظار وفا داری؟

·        خواجه شیراز نیز به احتمال قوی همین تجربه را در قالب این بیت شعر ریخته است.

8
مشاجره خانگی ابعاد کاملا متفاوتی دارد.
یکی از ابعاد متمایزکننده،
همان مسئله برون ریزی بر تخت تداعی معانی (؟) فروید است.

·        اختلافات زن و شوهر و تشدید و اوجگیری آنها علل و دلایل دیگر دارند و ربطی به خرافات فروید ندارند.
·        نظرات فروید اصلا ارزش علمی ندارند.
·        اختلافات خانوادگی علل و دلایل متنوع و متفاوت مشخص دارند که یکی از آن علل و دلایل بیشمار می تواند سکسوئال باشد.
·        علت و دلیل سکسوئالی که خود ثانوی است.

·        فروید از دوربین آلات تناسلی جهان و مافیها را می بیند و به خیال خود «درک» می کند و «توضیح» می دهد.
·        سست گشتن روابط زن و شوهر و تهی گشتن همزیستی از معنا و محتوا دلایل دیگر دارد که باید مشخصا مورد بررسی دیالک تیکی قرار گیرند.

9
شورش برده ها در کشتی

صراحت مفرط و بی شرمی که
خصیصه ماهیتی قرارداد ازدواج است،
دعوای زن و شوهر را به یک برون فکنی تمام عیار بدل می کند.

·        کدام دیوانه ای ادعا کرده خصیصه ماهوی ازدواج، صراحت مفرط و بی شرمی است؟

·        انفجار روحی و روانی (برون ریزی) چه ربطی به ازدواج دارد؟

·        انفجار روحی و روانی پدیده ای قانونمند است که ذکرش گذشت.
·        شورش برده ها، طغیان دهقانان، عصیان اسیران و زندانیان فرم هائی از انفجار روحی و روانی (برون ریزی) است که جامه عمل می پوشند.
·        یعنی مادیت می یابند.

·        این پدیده منحصر به مناسبات زن و شوهر نیست.
·        مؤلف در چارچوب مناسبات تنگ خانوادگی حول خود می چرخد و گرد و خاک راه می اندازد.
·        اگر از عالم خاص خانواده پا برون می نهاد و وارد عالم عام می شد، متوجه می شد که انفجار روحی و روانی (برون ریزی) در همه عرصه های زندگی صورت می گیرد.

10

یادمانی از برده ها که به دریا پرتاب شده اند.

شاید به خاطر همین تسکین بخشی و رهایی برون فکنانه،
عمر نزاع زن و مرد کوتاه است.

·        مؤلف تشدید تضادهای زیر دست و زبردست (مثلا زن و شوهر) را به مثابه مسکن استنباط می کند.
·        از این خبر ها نیست.
·        چه بسا بر اثر همین انفجار ناگهانی  غریزی و غیر عقلی درونی، کارگرانی بیکار می شوند.
·        زندانیانی به دار آویخته می شوند.
·        بردگانی تیرباران می شوند.
·        اسرائی از کشتی به دریا پرتاب می شوند.
·        خانواده هائی از هم فرومی پاشند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر