پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
11
·
ضرورت علیرغم داشتن رابطه
تنگاتنگ با عام با قانون
فرق دارد.
الف
·
قانون، عبارت است از پیوند ضرور و عام میان اوبژکت ها، روندها و غیره.
·
ولی هر پیوند ضرور حتما پیوند قانونمندی
نیست.
ب
·
قانون، همواره به گروهی از اوبژکت
ها، حوادث و غیره نسبت داده می شود که در آنها شروط لازم برای مؤثر بودن آن (قانون)
موجودند.
·
ضرورت اما بر عکس، می تواند
شامل حال حوادث منفرد و یا حوادثی که فقط یک بار اتفاق می افتند، نیز باشد.
پ
·
برای اینکه پیوندی، همزمان هم ضرور و هم قانونمند باشد، باید نه یک پیوند عام بالقوه، بلکه پیوند
بالفعل باشد، یعنی شامل حال کل طبقه اوبژکت
ها و روندهای بالفعل موجود باشد و علاوه
بر این باید نه پیوند میان مشخصات سطحی و غیرماهوی، بلکه پیوند میان مشخصات ماهوی
آنها باشد، یعنی یک پیوند ماهوی باشد.
12
·
ضرورت (جبر) را نباید با علیت یکی
گرفت.
·
مراجعه کنید به علیت،
دیالک تیک علت و معلول در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
الف
·
اگر چه پیوند علی، یک پیوند ضرور (جبری) میان علت و معلول است، ولی هر پیوند ضرور (جبری)، حتما نباید یک پیوند علی باشد.
ب
·
مثلا در هر مثلث متساوی الاضلاع، میان مساوی بودن سه
ضلع و مساوی بودن سه زاویه یک پیوند ضرور (جبری) وجود دارد،
ولی نه مساوی بودن سه ضلع، علت مساوی بودن سه
زاویه است و نه برعکس.
پ
·
شب و روز بالضروره (جبرا) به دنبال یکدیگر می آیند، بدون اینکه یکی علت دیگری باشد.
·
(علت تشکیل شب و روز چند و چون محور کره زمین
است. مترجم)
13
·
ضرورت و
تصادف، بطور مجزا و منفصل، مقابل هم قرار نمی گیرند، بلکه آندو در یک پیوند
دیالک تیکی با یکدیگر قرار دارند.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک ضرورت و
تصادف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
الف
·
حادثه ای را تصادفی می نامیم، که تحت شرایط موجود، بتواند صورت گیرد،
ولی حتما نباید صورت گیرد و با توجه به شرایط موجود، وقوع آن را هنوز نتوان تعیین
کرد و یا حداقل به وضوح تعیین کرد.
ب
·
ضرورت و
تصادف در چارچوب شرایط واحدی ضد یکدیگرند.
پ
·
هر حادثه ای در رابطه واحدی و
بشرط واحدی همواره می تواند یا ضرور باشد و یا تصادفی.
ت
·
تضاد ضرورت و تصادف اما مطلق نیست، بلکه نسبی است و فقط برای
سیستمی از شرایط و شروط موجود وجود پیدا می کند.
·
در خارج از این شرایط و شروط، ضرورت و تصادف
می توانند یه یکدیگر تبدیل شوند.
·
حادثه ای که در پیوند معینی ضرور
(جبری) است، می تواند در پیوند دیگری تصادفی باشد و یا برعکس.
ث
·
حالت خاص این رابطه دیالک تیکی در
آن است، که ضرورت و تصادف می توانند در جریان
روند توسعه معینی به یکدیگر بدل شوند:
·
آنچه در یک پله توسعه، تصادفی است، می تواند در پله توسعه دیگری، ضرور باشد و
یا برعکس.
مثال
اول
·
تغییری که به سبب بروز شرایط محیط
زیستی جدید، بطور تصادفی در ارگانیسم گیاهان و
جانوران صورت گرفته، می تواند در پله بعدی رشد آنها ـ اگر شرایط محیط زیست ثابت
بماند ـ به مشخصه ضرور ارگانیسم بدل شود و
نسل های بعدی آن را به ارث برند.
مثال
دوم
·
توسعه فرم ارزش از ساده و تصادفی به عام و ضرور توسط
کارل مارکس در کتاب «سرمایه» به اثبات رسیده است.
14
·
پس نه حادثه و روند مطلقا ضروری وجود
دارد و نه حادثه و روند مطلقا تصادفی ئی.
الف
·
ضرورت و
تصادف همواره در وابستگی به شرایط و پیوندهای مشخص مطرح می شوند.
ب
·
از این رو نسبت دادن ضرورت (جبر) و تصادف به
جهان ـ بمثابه یک کل ـ مجاز نیست.
پ
·
مطلق کردن ضرورت (جبر) ما را به منجلاب فاتالیسم
(تقدیرگرائی) سوق می دهد و مطلق کردن تصادف
به باتلاق «ایندترمینیسم» (فقدان تعین مندی)
ت
·
(مطلق کردن اختیار
و نفی و انکار ضرورت (جبر) در دیالک تیک جبر و
اختیار ما را به منجلاب آنارشیسم سوق می دهد. مترجم )
·
مراجعه کنید به
آنارشیسم، فاتالیسم، دترمینیسم و ایندترمینیسم، دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و
آزادی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ث
·
دترمینیسم دیالک تیکی که وجود عینی ضرورت (جبر) و تصادف را و
رابطه متقابل آن دو را مورد تأکید قرار می دهد، هم با دترمینیسم
مکانیکی وهم با ایندترمینیسم تفاوت دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر