۱۳۹۵ مهر ۸, پنجشنبه

سیری در شعری از فروغ فرخزاد (20)


ایمان بیاوریم به آغاز فصل  سرد
ایمان بیارویم.
1352
 فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)

ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

  نجات دهنده، در گور خفته است
و خاک،
خاک پذیرنده
اشارتی است به آرامش

·        نجات دهنده (منجی) یکی از  مفاهیم فلسفی مهم فروغ فرخزاد است.

·        سؤالی که ما را از دیرباز به خود مشغول داشته، این است که چرا و به چه دلیل؟

1
نجات دهنده، در گور خفته است
و خاک،
خاک پذیرنده
اشارتی است به آرامش

·        فروغ در همین مجموعه شعر «ایمان بیاوریم»، شعری تحت عنوان «پنجره» دارد که در آن شعر هم همین مفهوم فلسفی بکار رفته است: 

یک پنجره برای من کافی است
یک پنجره
به لحظه ی آگاهی و نگاه و سکوت

اکنون نهال گردو
آنقدر  قد کشیده که
دیوار رابرای برگ های جوانش
 
معنی کند

از آینه بپرس
نام نجات دهنده ات را

آیا زمین که زیر پای تو می لرزد
تنها تر از تو نیست؟

پیغمبران رسالت ویرانی را
با خود به قرن ما آوردند؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        برای من در مواقع آگاهی و نگاه و سکوت، پنجره ای کافی است.
·        من به نهال گردو شباهت دارم و ـ بسان نهال گردو ـ آنقدر رشد کرده ام که بتوانم دیوار را (جبر حاکم را) برای همنوعان جوانم معنی کنم.
·        نام منجی ات را از آینه سؤال کن.
·        یعنی منجی ات، همان است که عکسش را در آینه می بینی.
·        یعنی منجی ات، کسی جز خودت نیست.
·        مگر زمین جنبنده در زیر پای تو، تنهاتر از تو نیست؟
·        یعنی تنهائی بهانه ی سکون و سکوت است و نه دلیل برای سکون و سکوت.
·        مگر پیام آوران قرن ما، رسالت تخریب جامعه و جهان را بر دوش داشته اند؟

·        ما این شعر سرشار از اوپتیمیسم (خوش بینی فلسفی ـ تاریخی)، علمیت و امید  را هم ـ اگر بخت یار باشد ـ تحلیل خواهیم کرد.

2
نجات دهنده، در گور خفته است
و خاک،
خاک پذیرنده
اشارتی است به آرامش

·        معنی تحت اللفظی:
·        منجی مرده است و خاک مرده پذیر، به سکون و سکوت فرمان می دهد.

·        این شعر فروغ احتمالا قبل از شعر «پنجره» سروده شده است.
·        جامعه و جهان در این شعر به مثابه آغاز «فصل سرد» در تاریخ بشری در آیینه ضمیر فروغ انعکاس می یابد.

·        یکی از دلایل سردفصل بودن این برهه از تاریخ بشری، مرگ منجی است و یا مرگ منجی یکی از دلایل آغاز فصل سرد بودن آن است.

3

مارتین لوتر (1483 ـ 1883)
فقیه و آموزگار رفرماسیون

·        همین شعار «منجی مرده است» فروغ، یاد آور شعار مارتین لوتر مسیحی است:
·        «عیسی مسیح (خدای مسیحیان) مرده است.»

·        عیسی مسیح را جلوی چشمان خلایق مصلوب و بعد مدفون  کرده اند.

·        نیچه هم همین شعار مارتین لوتر را برای نومید سازی توده و به نیت تبلیغ مذهب ستیزی و اخلاق ستیزی فاشیستی اش نشخوار کرده است.
·        نیچه می خواهد بشریت را به جنگل برگرداند و به دد درنده ای تبدیل کند تا جنگ های امپریالیستی شعله ور شوند و سیطره اقلیت انگل حفظ و تحکیم شود.

4
نجات دهنده، در گور خفته است
و خاک،
خاک پذیرنده
اشارتی است به آرامش

·        فروغ اما نه کمترین شباهتی به مارتین لوتر دارد که خرد را «جنده ابلیس» جا می زند و و نه کمترین شباهتی به فریدریش نیچه دارد که مؤسس خردستیزی و اخلاق ستیزی و زباله های بیشمار دیگر است.

·        فروغ از سر تا پا رئالیست و راسیونالیست (واقع بینی گرا و خردگرا) است.

·        سؤال این است که محتوای مفهوم «مرگ منجی» در فلسفه فروغ چیست؟    

5
نجات دهنده، در گور خفته است
و خاک،
خاک پذیرنده
اشارتی است به آرامش

·        منجی در جامعه فئودالی ایران در آن زمان، امام زمان 1000 و اندی ساله قلمداد می شد که قرار بود با ذوالفقار حیدر کرار ظهور کند و پس از اعدام هر نفسکش، زمین را به بهشت برین بدل کند.

·        منظور فروغ به احتمال قوی این بود که کسی نمی تواند بیش از 100 حتی عمر کند، چه رسد به بیش از 1000 سال.

·        تازه کسی هم که 100 سال عمر کند، بدشواری می تواند برخیزد و بدون کمک این و آن دست و روی خود را بشوید، چه رسد به این که ذوالفقار کشد و میلیاردها آدم را ترور کند و در گورستانی به وسعت زمین، بهشت برین برپا دارد.

·        منجی در گور است و خاک مرده پذیر به سکون و سکوت فرمان می دهد.

·        فروغ آلترناتیو خود را در شعر پنجره عرضه خواهد کرد:

6
از آینه بپرس
نام نجات دهنده ات را

·        فروغ مؤمنین بیگانه از خود را مورد خطاب قرار می دهد و به خود آیی و خود شناسی و خود آگاهی فرا می خواند.
·        منظور فروغ از مفهوم «در آیینه بودن منجی هر کس» سرشار از ژرفای فلسفی است.

·        این مفهوم فلسفی فروغ، حاوی یک دنیا اندیشه است، فرق هم نمی کند که شاعر به محتوای غنی و غول آسای سخن خود واقف باشد و یا نباشد.
·        چون دیالک تیک عینی هستی با خودفرمائی خارائین خاصی در آیینه ضمیر آدم ها منعکس می شود و بطرز غیر ارادی و خودپویی بر زبان شان جاری می شود:

الف
از آینه بپرس
نام نجات دهنده ات را

·        این شعار علمی و انقلابی ـ قبل از همه ـ به معنی افشاندن بذر روشنگری در مزرع ضمیر توده و افشای خرافه های کپک زده عهد عتیق است.

ب
از آینه بپرس
نام نجات دهنده ات را

·        این شعار علمی و انقلابی از سوی دیگر به معنی دفاع از سوبژکتیویته در جامعه بشری است.
·        بنا بر این شعار علمی و انقلابی، سوبژکت تاریخ، یعنی معمار جامعه، انسان است و نه خدا و انبیاء و ائمه و اولیا و فقها و نخبه ها.

پ
از آینه بپرس
نام نجات دهنده ات را

·        سوبژکت تاریخ اما دیالک تیکی از فرد و جامعه است.
·        دیالک تیکی از شخصیت و تاریخ است. (پله خانوف)   
·        دیالک تیکی از عضو و طبقه است.
·        دیالک تیکی از فرد و توده است.
·        سخن فروغ این است که طبقه و توده، سوبژکت بی قید و شرط تاریخ و معمار مادر زادی جامعه   نیست.

·        سربازان منفرد سپاه طبقه و توده باید در پرتو روشنگری علمی و انقلابی به خود آیی، خود شناسی و خود آگاهی رسند تا خود آی (خدای) خاک شوند.

·        خر نمی تواند معمار جامعه و سوبژکت تاریخ باشد.
·        خر فقط می تواند عرعر کند و خوش باشد.

ادامه دارد.

۱ نظر: