ایمان بیاوریم
به آغاز فصل سرد
ایمان
بیارویم.
1352
فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
·
این عنوان این شعر طولانی و پر معنای فروغ
است.
·
مجموعه شعر «ایمان بیاوریم» با
اشعار قبلی فروغ تفاوت کیفی عظیمی دارد.
·
خواننده با فروغ دیگری در این
مجموعه سر و کار دارد.
·
با فروغ توسعه یافته ای.
·
با فروغ بلحاظ فکری و نظری، بالغی،
که به فیلسوفی ژرف اندیش ماننده است.
·
به شاعرفیلسوفی و یا فیلسوفشاعری ماننده است.
1
ایمان
بیاوریم به آغاز فصل سرد
·
فروغ در این شعر از شروع فصل سرد
خبر می دهد.
·
باید در روند تحلیل این شعر، با فصل
سرد و دلایل فروغ در این زمینه آشنا شویم:
2
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
یأس ساده و غمناک آسمان
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
یأس ساده و غمناک آسمان
و
ناتوانی این دست های سیمانی
ناتوانی این دست های سیمانی
·
فروغ در این بند آغازین شعر، دیالک
تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک من و محیط پیرامون من بسط و تعمیم می
دهد.
·
بعد به تشریح چند و چون سوبژکت و
محیط پیرامون سوبژکت می پردازد:
3
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
یأس ساده و غمناک آسمان
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
یأس ساده و غمناک آسمان
و
ناتوانی این دست های سیمانی
ناتوانی این دست های سیمانی
·
سوبژکت در این بند شعر، دیالک تیکی
از درون و برون است:
·
دیالک تیکی از شعور و وجود
است.
·
دیالک تیکی از مادی و روحی ـ روانی
است:
·
فروغ همه این دیالک تیک ها را به
شکل دیالک تیک زن تنهای ایستاده در ابتدای مسیر شناخت هستی با دستان سیمانی ناتوان
بسط و تعمیم می دهد.
·
سوبژکت هم بلحاظ فکری، روحی و
روانی ضعیف است و هم بلحاظ مادی، عضوی و عملی.
·
همین تشریح دقیق شرایط سوبژکتیو و
اوبژکتیو، دال بر بلوغ فکری و نظری عظیم فروغ است.
·
کمتر کسی در سطح رهبران این
جهنمدره می توان یافت که بتواند این چنین دقیق شرایط مادی، فکری، روحی، روانی و
عملی سوبژکت جامعه را توضیح دهد.
4
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
یأس ساده و غمناک
آسمان
و
ناتوانی این دست های سیمانی
ناتوانی این دست های سیمانی
·
محیط پیرامون سوبژکت شعر، خود
دیالک تیکی از زمین و آسمان است.
·
دیالک تیک زمین و آسمان ـ در تحلیل
نهائی ـ بسط و تعمیم دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی است.
·
دیالک تیک زمین و آسمان بسط و تعمیم
دیالک تیک جهان مادی (جامعه) و
جهان فکری است.
·
دلیل فروغ برای این فرم بسط و
تعمیم
دیالک تیک ماده و روح احتمالا سیطره طرز تفکر مذهبی است.
·
در مفهوم زمین مناسبات تولیدی
حاکم، فرم مالکیت بر وسایل تولید، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی تجرید می یابد و در
مفهوم آسمان، خدا و دیگر قوای ماورای طبیعی و ماورای اجتماعی.
5
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
یأس ساده و غمناک آسمان
و
ناتوانی این دست های سیمانی
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
یأس ساده و غمناک آسمان
و
ناتوانی این دست های سیمانی
·
دلیل آغاز فصل سرد بودن در همین بند
آغازین شعر تبیین می یابد:
·
زمین الوده است و آسمان مأیوس.
·
این از دید فلسفی (مارکسیسم ـ
لنینیسم) بدان معنی است که هم زیربنای
اقتصادی جامعه نامطلوب است و هم روبنای ایده ئولوژیکی آن.
·
عمارت جامعه هم از زیر بنا ویران
است و هم از روبنا.
·
هم از پایه و اساس ویران
است و هم از سقف و
ستون و در و پنجره و دیوار.
·
این وصف شرایط مادی و عینی
(اوبژکتیو) است.
6
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
یأس ساده و غمناک آسمان
و
ناتوانی این دست های سیمانی
و این منم:
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و
یأس ساده و غمناک آسمان
و
ناتوانی این دست های سیمانی
·
متناسب و منطبق با شرایط مادی و
عینی، شرایط فکری و سوبژکتیو است:
·
وجود اجتماعی (شرایط مادی) تعیین
کننده شعور اجتماعی است:
·
فصل سرد و هستی آلوده جامعه تعیین
کننده ی یأس ساده و غمناک آسمان و قلت شعور و شناخت (در ابتدای درک هستی زمین بودن و از صفر
آغازیدن سوبژکت) و در نتیجه ی فقر نظری، ناتوانی عملی (دست های سیمانی) او ست.
· اگر این توضیح فلسفی جامعه، شاهکار به تمام معنی نیست، پس چیست؟
کجاست
آن که دگر ره صلای عشق زند
که
جان ما ست،
گروگان آن نوا و نوید؟
گروگان آن نوا و نوید؟
هوشنگ ابتهاج (سایه)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر