۱۳۹۵ مهر ۳, شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (456)


فصل پانزدهم
روانکاوی
پروفسور دکتر کارل هاینتس بروان
برگردان شین میم شین

پیشکش به
 

هوشنگ تیزابی
 (۱۳۲۲ ـ ۱۳۵۳ ) 
مؤلف «نقدی بر فرویدیسم»
  
بخش سوم
نئو ـ روانکاوی
فرویدومارکسیسم
توسعه روانکاوی در حال حاضر


هربرت مارکوزه (1898 ـ 1979)
فیلسوف، سیاست شناس و جامعه شناس آلمانی ـ آمریکائی
از اعضایِ اصلیِ مکتب فرانکفورت
در برلین به ‌دنیا آمد.
در طولِ جنگِ جهانی اول در ارتش آلمان خدمت کرد.
او سپس عضوِ شورایِ سربازان بود
نماینده رویزیونیسم
آثار:
سرنوشت دموکراسی بورژوائی
هنر و رهائی
فلسفه و روانشناسی
جنبش دانشجوئی و پیامدهای آن
محیط زیست و انتقاد اجتماعی
اونتولوژی هگل و تاریخیت
اوتوریته و خانواده در جامعه آلمان
مبارزه بر ضد لیبرالیسم در دولت های توتالیتر

·        هربرت مارکوزه نیز بسان الفرد لورنتسر، بر آن است که تئوری مارکس  را باید «تکمیل کرد.»

1
·        هربرت مارکوزه می نویسد:

الف
·        «بدین طریق، در ساختار غریزی استثمار شوندگان، علاقه تضمین شده ای به سیستم حاکم پدید می آید و مانع گسست از تداوم استثمار و ستم می شود.
·        گسستی که پیش شرط لازم برای رهائی است.   

ب
·        این بدان معنی است که تحول رادیکال جامعه موجود به جامعه آزاد، به بعدی از وجود انسانی نیاز دارد.
·        بعدی که در تئوری مارکس اصلا در نظر گرفته نشده است.
·        این بعد عبارت است از بعد بیولوژیکی که در آن، حوایج حیاتی و ارضای انسان ها اعتبار کسب می کنند.»
·        (هربرت مارکوزه، «تلاش در راه رهائی»، 1972، ص 33)
3
·        از دید هربرت مارکوزه، تئوری فروید تنها اسباب ضرور برای تجزیه و تحلیل این بعد «بیولوژیکی» است.
·        البته هسته انقلابی روانکاوی فروید باید تشکیل شود:
·        «بحث روی این مسئله در زمینه جزئیات اجرائی نظری اش باید از نو باز شود.
·        بنابرین، سؤال باید این باشد که آیا تضاد میان اصل هوس و اصل واقعیت، به حدی از آشتی ناپذیری رسیده که تغییر ساختار غریزیِ سرکوب شده ی انسانی را ناگزیر سازد؟
·        یا اینکه این تضاد، تصور فرهنگ عاری از سرکوب را مجاز می دارد که بر دانش تجربه زندگی کاملا دیگری، بر رابطه کاملا دیگری میان انسان و طبیعت، یعنی بر روابط حیاتی (اگزیستانسیال)  کاملا دیگری مبتنی است؟»
·        (هربرت مارکوزه، «ساختار غریزی و جامعه»، 1969، ص 10)

4
·        مشخصه این روابط مورد نظر هربرت مارکوزه میان انسان ها این است که آنها نه با کنترل شرایط زندگی اجتماعی و فردی، بلکه بی اعتنا به ضرورت های اجتماعی اند. 

5
·        از دید هربرت مارکوزه، این آزادی میان انسان ها، امروزه در هیچ کجای جهان وجود ندارد.    

6
اورفئوس

·        بنظر هربرت مارکوزه، این آزادی را فقط می توان در قهرمان های فرهنگی «عرشه تیپ» مثلا در اورفئوس و نارسیس (و نه در پرومته)  » پیدا کرد.
·        ضمنا در آثار هنری غیر «رئالیستی»، ایده ی آزادی ارضای آزاد غرایز حفظ شده است.

·        (اورفئوس، شاعر و خواننده ای در اساطیر یونان باستان است.

نارسیس
اثری از
واترهاوس

·        نارسیس، پسر زیبای الهه رود (کفسیوس و له ئینوپل) است که دست رد بر سینه عاشقه خویش می زند و عاشق عکس خویش می گردد. مترجم)
·        («عرشه تیپ» در روانشناسی تحلیلی به الگوهای تصور و عمل انسانی در ناخود آگاهی کلکتیو (دسته جمعی) اطلاق می شود. مترجم)    

7
·        این استنباطات هربرت مارکوزه مبتنی بر درکی از بیگانگی است که محتوای تاریخی ـ مشخصش بر باد رفته و در اجبار و جبر (ضرورت) کسب هویت کرده است.  

8
·        گرایشات تکاملی فرویدو مارکسیسم که موضع اقلیتی در چارچوب روانکاوی است، حاکی از آن اند که رویزیونیسم نه جنبش ایده ئولوژیکی مستقلی، بلکه چیزی است که به توسعه فرم های اصلی ایده ئولوژی بورژوائی وابسته است:

الف
·        جریانات غریزی ـ نظری روانکاوی، تحت تأثیر فرم های قبلی فلسفه حیات قرار دارند.

·        مراجعه کنید به فلسفه حیات، رویزیونیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

ب
·        جریانات هرمه نویتیکی روانکاوی، در صدد در نظر گرفتن  فرم هایی از فلسفه حیات اند که پس از جنگ جهانی دوم (از سال  1945 به بعد) تشکیل شده اند. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر