۱۳۹۵ شهریور ۲۴, چهارشنبه

سیری در کلامی از مسعود کیمیائی (9)



تحلیلی از
شین میم شین

جامعۀ تلخ با شیرینی سازی های تلویزیونی و روزنامه های فکاهی
شیرین نمی شود

·        حالا می توان به من ـ زور مسعود کیمیائی از مفهوم هنرمند در جمله قبلی اش پی برد:

هنرمند نمی تواند به جامعۀ تلخ خود، شادمانی بدهد

هنرمند در قاموس مسعود کیمیائی، شیرینی سازهای تلویزیونی و فکاهی نویسان روزنامه ای است.


1

جامعۀ تلخ،

جامعه ای است که عدالت در آن اجرا نمی شود

جامعۀ شیرین ، جامعۀ عدالت است

·        اکنون معیار مسعود کیمیائی برای تمیز جوامع بشری برملا می گردد:
·        جوامع بشری به دو دسته تلخ و شیرین طبقه بندی می شوند:


الف

·        جامعه عدالت، جامعه شیرین نامیده می شود.


ب

·        جامعه ای که در آن عدالت بایگانی شود و اجرا نشود، جامعه تلخ نامیده می شود 
.
2

·        من ـ زور علامه های کیمیا از مفهوم «عدالت» چیست؟
 
·        به چه دلیل در آوردن عدالت از بایگانی و اجرای آن جامعه را شیرین می کند، ولی در بایگانی ماندن عدالت، جامعه را تلخ می سازد؟


3

اجرای عدالت درتمام بود های جامعه رضایت ساز است.

·        من ـ زور علامه های ممالک جلیله عه «هورا» و عا «شورا» از مفهوم «بود های جامعه» چیست؟


·        در کدام کودکستان فئودالی ـ فوندامنتالیستی این مفاهیم ایرئال و ایراسیونال سرهم بندی شده اند؟

·        اگر من ـ زور از «بود جامعه»، ماهیت آن باشد، استفاده از «بود های جامعه» نادرست خواهد بود.
·        چون هر چیز فقط می تواند ماهیت واحدی داشته باشد.
·        ماهیت هر جامعه را مناسبات تولیدی حاکم در آن جامعه تعیین می کند.

·        البته این مفهوم شاید در دیار مسعود کیمیائی رئالیستی باشد.
·        چون جهنم جمارانی ـ جمکرانی بود واحدی ندارد.
·        بلکه بود های متنوع دارد:
·        هم بود عصر توحش دارد، هم بود عصر بربریت، هم بود صدر اسلامی (نظام برده داری) دارد، هم بود فئودالی و هم بود سرمایه داری کج و کوله و عجق ـ وجق و تق و لق 
.

4

اجرای عدالت درتمام بود های جامعه رضایت ساز است.

·        این عدالت چیست که اجرایش هم جامعه را شیرین تر از شهد و انگبین می کند و هم اعضای جامعه را راضی؟


·        سؤال از مهدی و مسعود این است که هزاران بابک زنجانی و کوسه رفسنجانی را چگونه می توان سیر و سیراب و راضی ساخت؟



5

وقتی که مخاطب رضایت دارد به شادمانی می رسد

·        این مهدی مظفری هم نویسنده و هم شاعر ساوجی کجا ست تا بپرسیم و معلوم مان شود که این مصاحبه را در کدام میخانه ای راست و ریست کرده است؟
·        مسعود کیمیائی اگر همیشه کودک نباشد، بی کمترین تردید مست لایعقل است.
·        مصاحبه او فاقد انسجام منطقی است.
میان جملات او در این مصاحبه تنها چیزی که وجود ندارد، رابطه معنوی و منطقی است:

اجرای عدالت درتمام بود های جامعه رضایت ساز است

رضایت را کمدی های سفارشی نمایشی نمی سازد

وقتی که مخاطب رضایت دارد به شادمانی می رسد


·        وقتی کسی می گوید:

اجرای عدالت در تمام بود های جامعه رضایت ساز است.

·        معمولا ـ البته اگر کودک و مست نباشد ـ باید برای ادعای خود، دلیل بیاورد 
.
·        مسعود کیمیائی مست و لایعقل اما اضافه می کند:

رضایت را کمدی های سفارشی نمایشی نمی سازد

·        لامصبا، این که دلیل بر حکم قبلی نیست 
.
·        این که ادعای مبتنی بر رابطه علی میان عدالت و رضایت را اثبات نمی کند 
.
·        این چیز بی ربط دیگری را بدون دلیل رد می کند.

·        ضمنا وقتی کسی به صحرای کربلا زند و ادعا کند که میان کمدی های سفارشی نمایشی و رضایت رابطه علی وجو ندارد، دیگر نباید بگوید:

وقتی که مخاطب رضایت دارد به شادمانی می رسد.

·        در این جفنگجمله، رابطه علی میان رضایت و شادمانی ادعا می شود و نه رابطه علی میان کمدی و رضایت.

·        این چه روند و روالی است، تارانتا بابو؟

جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت

عیسی دمی کجا ست که احیای ما کند؟


6

وجد عمومی بستر کاملی برای هنرهای متعهد نیست


وجد

یعنی خوشی، شوق، ذوق، شیفتگی

·        مسعود کیمیائی در این جفنگجمله میان وجد عمومی و هنر رابطه برقرار می کند.
·        وجد عمومی بزعم مسعود کیمیائی، بستری برای هنر. نیست

·        درک منظور کودکان و مستان آسان نیست.

·        بستر چیزی بودن به چه معنی است؟

·        بستر فرمی از بسط و تعمیم مقوله فلسفی مکان است:
·        بستر رود، یعنی کانال و مجرائی (رودخانه ای) که رود در آن جاری می شود.
·        بستر خواب، جائی برای خوابیدن و آرمیدن است.

·        آیا منظور بعضی ها این است که در بستر وجد عمومی، هنر های متعهد شکوفا نمی شوند و رونق نمی گیرند؟


الف

·        اولا به چه دلیل عینی، تجربی و تاریخی؟

ب
·        ثانیا مگر روسیه تزاری به دلیل بستر وجد عمومی نبودن بود، که چخوف و تولستوی و شچدرین و گورکی و صدها  هنرمند «متعهد» دیگر تحویل بشریت داده است؟


7

وجد عمومی بستر کاملی برای هنرهای متعهد نیست

·        ضمنا منظور از هنر متعهد چیست؟

·        هنر فرمی است که در آن شعور اجتماعی اقشار و طبقات اجتماعی تجسم و یا تبیین می یابد:
·        هنر مثل قابلمه است که در آن هر طبقه اجتماعی و هر قشر اجتماعی آش ایده ئولوژیکی خود را می پزد 
.
·        به همین دلیل، هنر نمی تواند متعهد به طبقه اجتماعی و یا قشر اجتماعی معینی نباشد.
.
·        هنر ماورای اجتماعی و ماورای طبقاتی فقط در کره بی طبقه توحیدی مریخ معروف است.

·        مسعود کیمیائی این مفهوم ایرئال و ایراسیونال را از اگزیستانسیالیسم و اجامر پیرو آن در ایران (جلال آل احمد و احمد شاملو و اجامر دیگر)  گرفته است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر