۱۳۹۵ شهریور ۲۷, شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (327)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

هنر عیرانی جماعت
چه با عبا و عمامه و چه بی عبا و عمامه
چه با روسری و چه بی روسری
ریختن آبروی ایران و ایرانی است

1
وسیله مبارزه باید با آماج مبارزه انطباق داشته باشد
دیالک تیک ابزار و آماج

2
چرخ خیاطی (وسیله) به درد دوخت و دوز (آماج) می خورد
نه به درد پخت و پز
قابلمه به درد پخت و پز می خورد

3
لخت شدن وسیله ای برای مبارزه فیزیکی است
نه برای مبارزه سیاسی

4
برای مبارزه سیاسی
ـ قبل از همه ـ
باید آدم شد
برای آدم شدن باید خود اندیشی آموخت.
چون خر نمی تواند مبارزه سیاسی کند.
ولی می تواند لخت شود.
لگد اندازد.
عرعر کند.

5
عرعر اما با اندیشه یکی نیست.

جاتون خالى تو تضاهرات هستيم
حریف

1
به ستوه امدیم
به ستوه.

2
لامصب
تظاهرات
نه تضاهرات

نه.
حکیم سرخ طوس
نژاد را به معنی دیگری بکار می برد.
مراجعه کنید به
سیری در حماسه داد
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

دیالک تیک
یعنی با هم بودن دو قطب متضاد

1
مثلا دیالک تیک فرم و محتوا

2
دیالک تیک ظاهر و ذات

3
دیالک تیک زن و مرد

4
دیالک تیک
یعنی رابطه مبتنی بر همبائی «ستیزمند»

5
وحدت اضداد

6
مثلا دیالک تیک فرد و جامعه

7
دیالک تیک جذب و دقع
(دیالک تیک خوردن آب و غذا و دفع مازاد به صورت ادرار و عرق و ناخن و موی و مدفوع و غیره)

8
اگر این رابطه قطع شود
عزرائیل
علیه السلم من الخوف
از راه می رسد.

هدف از هماندیشی چیست؟

1
ناک اوت کردن حریف و پیروزمند بیرون رفتن از صحنه؟

2
اگر خدا نکرده چنین باشد،
ما نه با بحث متمدنانه و فرهنگمند،
بلکه با بحث اسکولاستیکی (حوزه عرعریه ای) سر و کار داریم.

3
در چالش فکری
اولا بهتر است که اوبژکتیو (عینی) برخورد کنیم،
ثانیا طرفدار حقیقت عینی باشیم.

4
به عبارت دیگر،
هدف از هماندیشی باید دستیابی حتی المقدور
به حقیقت عینی و یا حداقل حقیقت تاریخی باشد.

5
هماندیشی نه خصومت، بلکه نوعی همکاری است،
برای کشف حقیقت عینی و تحکیم دوستی و تفاهم میان انسان ها.

تجلیل از احمد شاملو
ماهیتا
به معنی تجلیل از فوندامنتالیسم است.

1
چون فاشیسم
برادر خوانده فوندامنتالیسم است.

2
تجلیل از احمد شاملو
ماهیتا
به معنی تجلیل از ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی و ارتجاع امپریالیستی است.

3
سطر سطر آثار و اشعار شاملو
بر تئوری فاشیستی موسوم به
«تئوری نخبگان»
و
بر نیچه ئیسم
استوار شده است.

4
نیچه ئیسم
فلسفه فاشیسم است.

5
زباله های نیچه در دوره سلطه ناسیونال ـ سوسیالیسم (فاشیسم آلمان) جزو کتب درسی بوده اند.

6
از دید لوکاچ
دلیل پیروزی سهل و آسان ناسیونال ـ سوسیالیسم
نفوذ افکار ضد انسانی نیچه در اعضای جامعه بوده است.

7
دلیل پیروزی سهل و آسان فوندامنتالیسم
نیز نفوذ افکار جلال آل احمد و احمد شاملو و صمد بهرنگی و امثالهم در اعضای جامعه بوده است.

8
تجلیل از شاملو
از سوئی
نشانه عقب ماندگی فکری هراس انگیز روشنفکریت ایران است.

9
تجلیل از شاملو
از سوی دیگر
  نشانه ی قحط روشنگری علمی و انقلابی
در جامعه مظلوم ما ست.

10
ایده ئولوژی شاملوئیستی
نخود سیاه طبقه حاکمه است.

11
کسی از شاملو و آل احمد و بهرنگ و غیره
چیزی جز باد در غبغب انداختن
و به صورت توده مولد و زحمتکش
تف کردن
نمی آموزد.

12
تجلیل از شاملو
نشانه بارز فاشیسم
منم منم سر دادن و منت بر سر ملت نهادن است

هندویی
نفط (نفت) اندازی همی ‌آموخت
حکیمی گفت:
«تو را که خانه نیین است
بازی، نه این است.»

نفط (نفت) اندازی یعنی
آتش بازی
از طریق به دهان انداختن ماده ی آتشزا (بنزین، نفت)
و دمیدن در آتش

منظور حکیم:
«تو که خانه ات از نی است، این آتش بازی ممکن است،
خانه ات را به آتش کشد
بنابرین صرفه ات در این است که حرفه ی دیگری بیاموزی.»

1
امپریالیسم و فوندامنتالیسم
به جنگ و کشتار کلکتیو
نیاز حیاتی ـ مماتی دارند.

2
مراجعه کنید به
سیری در نقل قولی از امید مهرگان
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
در ایران
بنا بر گزارشات رسانه ها
تراختورهای اتمی را
در جاهائی ساخته اند که اگر اختلالی رخ دهد
واویلا خواهد بود

4
چیزی از جنس هیروشیما خواهد بود.

5
گاز از دیوارهای خانه ها لوله کشی شده است
آن سان که اگر سنگ ابابیلی بیفتد
خانه ها و مافیها
خاکستر خواهند شد.

«چه کسی، چه حرفی می زند»
جنبه سوبژکتیو اندیشه است.

1
محتوای سخن اما نه در صاحب سخن
بلکه در خود سخن است.

2
و گرنه آدم به منجلاب سوبژکتیویسم فرو می غلتد
که از مکاتب معرفتی ـ نظری امپریالیسم است.

3
سخن باید بطور اوبژکتیو (عینی) تحلیل شود.
بی اعتنا به صاحب سخن

4
مثال
محتوای سیب در خود سیب است.

5
شناخت علمی سیب
یعنی تجزیه و تحلیل مولکول های شیمیائی خود سیب

6
بی اعتنا به کارنده و چیننده و فروشنده و خرنده و خورنده و بوینده ی سیب

7
دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت
در تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی

8
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک
از آن اوبژکت شناخت (سیب) است
چون سیبیت سیب در خود سیب است.

9
البته سوبژکت شناخت هم نقشی دارد
این نقش سوبژکتیو اما تعیین کننده نیست.

کلان بارزانی
در مخمصه عجیبی گیر افتاده است:

1
برای فروش نفت
به ترکیه محتاج است.

2
برای مقاومت در مقابل فوندامنتالیسم
به امپریالیسم امریکا و آلمان محتاج است.

3
امپریالیسم امریکا
با هارت و پورت اشاعه دموکراسی
خاورمیانه را به بهش(ت) برین
بدل کرده است.

4
صدام رفته است و صدها هزار بدتر از صدام
ظهور کرده اند.

5
لیبی واقعا بهش(ت) برین در کره زمین شده است.
با حوریان و غلمانان و مخلفات
شطی از خون جوانان این سامان جاری است
و نه جوئی از خون خوبان.

6
اجنه از همه جور در هر سو ست
و جنون حکمران تک تنه در هر کو ست.

سیمون دو دیوار،

1
معضلات جامعه را نمی توان با معیارهای جنسیتی
توضیح داد و دست به عوامفریبی نزد.

2
زن انتزاعی وجود ندارد.

3
کار کثیفی از دست نران بر نمی آید که
از دست زنان بر نیاید.

4
زنان آلمان فاشیستی در آوشویتس و غیره
کمتر از نران جنایت نکرده اند.

5
تاچر آهنین
کمتر از ریگان و آن و این جنایت نکرده است.

6
دست مادلین اولبرایت
وزیر جورج ابن جورج
به خون نیم میلیون کودک عراقی آلوده است
که به دلیل محاصره اقتصادی و قحط دارو و غیره مرده اند.
 
تو کجائی تا شویم ما چاکرت؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر