۱۳۹۵ مهر ۴, یکشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (41)



حیدر بابایه سلام

سید محمد حسین بهجت تبریزی

(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

  ترجمه، ویرایش و تحلیل از

میمحا نجار



3

بایرام یئلى چارداخلارى ییخاندا
نوْ روز گوْلى، قارچیچکى، چیخاندا
آغ بولوتلار کؤینکلرین سیخاندا
بیزدن ده بیر یاد ائلییه ن ساغ اوْلسون
دردلریمیز

ـ قوْى دیّکلسین ـ

 داغ اوْلسون

·        شهریار در این بند شعر، فرا رسیدن بهار و عید نور روز را در مد نظر دارد:


1

بایرام یئلى چارداخلارى ییخاندا
نوْ روز گوْلى، قارچیچکى، چیخاندا
آغ بولوتلار کؤینکلرین سیخاندا


·        سخن از باد بهار، تخریب چارداخ ها، برون آئی گل نو روز و گل یخ و بارش باران است.



چارداخ
سازه اى موقتى و كم دوام است
كه امروزه در باغات سيب و در زمان هاى قديم در مزارع گندم
به هنگام خرمنكوبى بنا مى شد
چارداخ حاوی چهار ستون و يك سقف است
 ستون ها را تنه نازك درختان به قطر تقريبى ١٠ الى ١٥ سانتیمتر و به طول (ارتفاع) حداكثر دو متر تشكيل مى دهند
 و پوشش سقف هم از شاخ و برگ خشكيده درختان تشکیل مى یابد.
چارداخ
فونکسیون سايبان و استراحتگاه و همچنين سرپناه در بارندگى ها را دارد
آلاچيق (آلاچيخ) نوع دائمى و با دوام چارداخ است
 حریف


2

آغ بولوتلار کؤینکلرین سیخاندا

·        تصور و تصویر زیبای این بند شعر، تشبیه ابر سپید به رختشویی است که پیراهنش را پس از شستن، می چلاند تا آبش  بریزد و زود تر خشک شود.
·        منظور شهریار بارش باران است.
·        این تصور و تصویر خیلی زیبا ست.

·        طبیعت بدین طریق، هومانیزه و سوسیالیزه می شود.
·        ابر رختشو واره می شود.


3

بیزدن ده بیر یاد ائلییه ن ساغ اوْلسون

·        شهریار پس از توصیف عناصر طبیعی، دوباره چشمداشت خود را از حیدر بابا بر زبان می راند:
·        او برای کسانی تندرستی آرزو می کند که از او و امثال او یاد کنند.
·        جالب تر اما منظور شهریار از یاد کردن است:


4

بیزدن ده بیر یاد ائلییه ن ساغ اوْلسون
دردلریمیز

ـ قوْى دیّکلسین ـ

 داغ اوْلسون

·        ظاهرا یاد کردن از او به معنی تبیین درد های او ست.
·        بمراتب جالب تر اما نتیجه حاصل از تبیین درد است:   


5

دردلریمیز

ـ قوْى دیّکلسین ـ

 داغ اوْلسون

·        اگر منظور شهریار از «داغ»، کوه باشد، باید گفت که بزعم او، تبیین درد نه به تخلیه روانی، نه به کاهش درد، بلکه برعکس.
·        به افزایش درد و تشکیل کوهی از درد منجر می شود.



4
حیدربابا، گوْن دالووى داغلاسین 
اوْزوْن گوْلسوْن، بولاخلارون آغلاسین
اوشاخلارون بیر دسته گوْل باغلاسین  
یئل گلنده، وئر گتیرسین بویانا
بلکه منیم یاتمیش بختیم اوْیانا

·        شهریار در این بند شعر برای حیدر بابا دعا می کند: 


1

حیدربابا، گوْن دالووى داغلاسین 

·        شهریار برای حیدر بابا پشتگرمی توسط آفتاب آرزو می کند.
·        این تصور فی نفسه خیلی بغرنج و ضمنا زیبا ست.

·        از قضا سیاوش کسرائی هم همین مفهوم را در شعری از زاویه دید دیگری به کار می برد: 


سیاوش کسرائی



پشتگرمي به چه بودت که شکفتي، گل يخ
و اندر آن عرصه که سرما کمرِ سرو شکست،
نازکانه تن خود را ننهفتي، گل يخ؟


سرکشي هاي تبارت را،

اي ريشه به خاک
تو چه زيبا به زمستان ها گفتي، گل يخ


تا سر از سنگ برآوردي،

ـ دلتنگ به شاخ ـ
از کلاغانِ سيه بال چه ديدي و شنفتي، گل يخ؟
آمدي، عطر وفا آوردي
همه افسانه ي بي برگ و بري ها را رُفتي، گل يخ


چه شنفتي تو در اين غمزده باغ،
که چو گل ها همه خفتند، تو بيدار نخفتي، گل يخ ؟


راستي را که چه جانبخش به سرماي سياه
ـ شعله گون ـ

 در نگه دوست شکفتي، گل يخ



پایان

ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری


2

اوْزوْن گوْلسوْن، بولاخلارون آغلاسین

·        شهریار در این مصراع شعر، برای حیدر بابا، روی خندان و چشمه های گریان آرزو می کند.

·        این دیالک تیک خنده و گریه فی نفسه خیلی زیبا ست.
·        ریشه این دیالک تیک در افکار عمومی سکنه آذربایجان است و به انحای مختلف و متفاوت فرمولبندی می شود.

·        بدین طریق و با این ترفند، هم دیالک تیکیت پدیده ها حفظ می شود و هم دیالک تیک مورد نظر به نفع مستمع دعا تنظیم می شود:
·        روی خندان توأم با چشمه های گریان.

·        این اما به چه معنی است؟


3

اوْزوْن گوْلسوْن، بولاخلارون آغلاسین

·        این بدان معنی است که قطب منفی دیالک تیک، بار مثبت کسب می کند:
·        گریه بر خلاف خنده، منفی است.

·        توده اما کرد و کار منفی را محتوای مثبت می بخشد:
·        چون گریه چشمه به معنی فوران و جوشش آب است که مظهر برکت و حیات است.


4

اوْزوْن گوْلسوْن، بولاخلارون آغلاسین

·        سکنه آذربایجان همین بلا را بر سر مفهوم منفی مرگ هم می آورند:
·        مثلا می گویند:
·        «دشمنت بمیرد.»
·        بدین طریق دیالک تیک حیات و ممات حفظ می شود، ضمن اینکه قطب منفی آن، محتوای مثبت کسب می کند:
·        چون ممات دشمن، عملا به معنی حیات مستمع دعا ست.


5

اوْزوْن گوْلسوْن، بولاخلارون آغلاسین

·        همین دیالک تیک های توده ای، حاکی از آن اند که دیالک تیک عینی هستی، به طرز خودپو در آیینه ذهن توده منعکس می شود و خود را به خلایق تحمیل می کند.


6

اوشاخلارون بیر دسته گوْل باغلاسین  
یئل گلنده، وئر گتیرسین بویانا
بلکه منیم یاتمیش بختیم اوْیانا

·        آرزوی دیگر شهریار این است که کودکان حیدر بابا دسته گلی ببندند و توسط پیک باد به شهریار بفرستند، تا بلکه «بخت خواب آلود» (حافظ)  او بیدار شود.

·        محتوای این آرزوی شهریار احتمالا مبتنی بر خرافه ای است:
·        گل دادن به کسی بنا بر این خرافه به بیدار شدن بخت خواب آلود او منجر می شود.

ادامه دارد.

۱ نظر: