۱۳۹۵ شهریور ۳۱, چهارشنبه

هماندیشی با مریم (45)



طبقه ای که
قدرت مادی حاکم در جامعه است،
همزمان
قدرت روحی (فکری) حاکم در آن جامعه است.


میم نون

 علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری

·        با تشکیل دیالک تیک طبقه حاکمه و توده و انعکاس آن در آیینه آسمان، توده به طرز مضاعف تحقیر و تذلیل می شود:

1
·        با تشکیل دیالک تیک طبقه حاکمه و توده، توده برای اولین بار در تاریخ بشری تا درجه برده، سقوط می کند.
·        تا درجه وسایل جامد و جاندار تولید سقوط می کند:
·        تا درجه بیل و کلنگ و تبر و تیشه و تیر و شمشیر و خیش و گاو آهن سقوط می کند.

الف
·        توده بدین طریق، سلب آدمیت می شود.
·        چیز واره می شود.
·        تا درجه نازل جانور «اهلی و مفید» (مریم) سقوط می کند.

ب
·        توده عملا مسخ می شود.
·        اوبژکت واره می شود و در نتیجه اوبژکتیویزاسیون، سلب سوبژکتیویته (فاعلیت)  می شود.
·        به قول فروغ، «تفاله ی یک زنده» می شود.
·        به چیز بی بو و بی خاصیتی استحاله می یابد.

2
·        با انعکاس دیالک تیک طبقه حاکمه و توده در آیینه آسمان، توده مجددا تحقیر و تذلیل می شود:

الف
·        توده ی واقعا برده بطرز ایده ئولوژیکی هم برده و وابسته می شود.

ب
·        توده برده و ابسته به طبقه حاکمه (اشرافیت بنده دار و روحانی) ضمنا برده و بنده و عبد و ابسته و مطیع و تسلیم و گوش به فرمان انعکاس آسمانی ـ انتزاعی طبقه حاکمه (الله، خدا) می شود:

پ
·        این ـ در بهترین حالت ـ به معنی برده گشتن مضاعف (بردگی دو طبقه ی) توده است.

ت
·        این به معنی بردگی مادی، روحی و روانی توده است:
·        توده هم برده طبقه حاکمه برده دار می شود و هم عبد الله، بنده ی خدا که انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اشرافیت بنده دار و روحانی (طبقه حاکمه) است.   

ث
·        توده هم برده و وابسته برده داران زمینی ـ واقعی می شود و هم عبد و بنده و وابسته عکس برده داران زمینی در آیینه آسمان (معبود آسمانی) می شود.

·        این اما به چه معنی است؟    

3
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری

·        این بدان معنی است توده به دو طرز و طریق و ترفند به زنجیر کشیده می شود:  

الف
·        توده از سوئی به زنجیر مادی مرئی و ملموس کشیده می شود و در صورت نافرمانی به شلاق مادی مرئی و محسوس بسته می شود.

ب
·        توده از سوی دیگر به زنجیر روحی و روانی نامرئی و ناملموس کشیده می شود.
·        آن سان که حتی خوردن جرعه ای آب و لقمه ای نان زهرمارش می شود که نکند حلال نباشد و مال صغیری، یتیمی و ذلیلی باشد.
·        حتی از تماشای زنی زیبا دچار وحشت می شود.
·        نکند جواسیس نامرئی خدا دیده باشند و به خدا گزارش داده باشند و پرونده ساخته باشند و در روز قیامت دمار از روزگارم در بیاورند.

پ
·        می توان گفت که علاوه بر جسم توده، روح و روان توده نیز به قید و بند و زنجیر کشیده می شود.

·        این به معنی بردگی تمامعیار توده است.
·        این به معنی بردگی مادی و روحی و روانی توده است.

·        حالا می توان سخن رهبر توده را در رابطه با توده های برده تا حدی درک کرد:  


هر که از جا نجنبد،
متوجه زنجیرهایش نمی شود.

روزا لوكزامبورگ

·        هر برده کور و کر و کودن متوجه زنجیرهای مرئی اش می شود.
·        فرق هم نمی کند که بجنبد و یا نجنبد.

·        مسئله، متوجه زنجیرهای نامرئی گشتن است.
·        مسئله، متوجه زنجیرهای ایده ئولوژیکی گشتن است.
·        مسئله، متوجه زنجیرهای فکری، روحی و روانی گشتن است.

ت
هر که از جا نجنبد،
متوجه زنجیرهایش نمی شود.

روزا لوكزامبورگ

·        منظور رهبر توده زحمت از مفهوم «جنبیدن» نه معنی تحت اللفظی آن، بلکه جنبش و اعتراض و پرخاش و مقاومت و مبارزه است:

1
·        وقتی توده سر به زیر باشد و دست از پا خطا نکند و برای طبقه حاکمه جان بکند، تضادهای طبقاتی بی شعله و دود زبانه می کشند و بظاهر، صلح طبقاتی برقرار می شود.

2
·        ولی به محض اینکه توده بجنبد، متشکل شود و به داد خواهی برخیزد، تضاد های طبقاتی پنهان در اعماق، برونی می شوند و شعله و دود شان چشم آدمیان را کور می کند.

·        توده در آن صورت به زنجیرهای نامرئی هم پی می برد.
·        ماهیت طبقه حاکمه را بی نیاز از عینک ـ به عینه ـ می بیند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر